چه عهدی به ابراهیم علیه السلام داده شده بود؟ امامت یا نبوت؟

شبهه: میشه در مورد آیه ۱۲۴سوره بقره توضیح بدین؟ اون عهد خدا چیه؟ امامت یا نبوت؟ چرا در آخر عمر به ابراهیم امامت داده شده؟ اگه نبوته که چرا حضرت یونس گفت «إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» و عهد خدا به ظالمین نمیرسد؟ مگر پیامبری که پیامبر میشه خود به خود امام نیست؟ شیعه خیلی روی این آیه مانور میده خواهشا خیلی بیشتر توضیح بدین.


پاسخ:
۱-  ما می دانیم که برخی از پیامبران الهی به فرمان خداوند و انتخاب مردم سمت حکومتی و سیاسی نیز داشته اند، مانند حضرات موسی و سلیمان و داوود علیهم السلام و پیامبر گرامی اسلام. کلمه امام نیز به معنای پیشوا و جلودار می باشد، یعنی کسی که مردم چشم به او دوخته اند و از او الگو و سرمشق و فرمان می گیرند. حالا این پیروی و الگو پذیری می تواند جنبه معنوی داشته باشد(مانند هم اکنون که می گویند فلان شخص رهبر معنوی حماس یا اخوان المسلمین است یا حتی خمینی که قبل از انقلاب ادعا داشت و می گفت تنها رهبر معنوی است و بعد از پیروزی می رود قم و کاری هم به حکومت و قبضه کردن قدرت ندارد!!!!) و این امامت می تواند صرفا جنبه سیاسی نیز داشته باشد و می تواند هم جنبه معنوی و هم جنبه سیاسی داشته باشد( مانند پیامبر اسلام در مدینه) و اما در آیه۱۲۴ سوره بقره «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِیمَ رَ‌بُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌یَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» مقصود از آن عهدی است که به عنوان امام از جانب خداوند به ظالمین نمی رسد در واقع آن امامت معنوی و سیاسی است، زیرا چنانچه این امام فردی جائر و ظالم باشد، مسلما به مردم نیز ظلم می کند و مردم این ظلم وی را از سوی خداوند می بینند و بنابراین خداوند این امر را رد کرده است. یعنی در حقیقت مقصود آیه، ظلم اشخاص به خودشان نیست چون هر مومنی بالاخره معصوم از خطا نیست و ممکن است نسبت به خویشتن ظلم کند و این نوع ظلم با ظلم امام و رهبری معنوی و سیاسی کاملا متفاوت است.
در مورد حضرت یونس نیز مقصود ظلمی بوده که ایشان به خودشان روا داشته اند. حتی حضرت علی نیز اقسام ظلم را بیان فرموده است.(که مثلا بزرگترین آن شرک است و نابخشودنی و کمترین آن ظلم به خود است که قابل بخشش است و نوع دیگر آن، ظلم به مردم است که آن نیز جزو حق الناس خواهد شد. پس ملاحظه می کنید که ظلم اقسام گوناگون دارد.)
۲-  کلمات بکار گرفته شده در دعاها ممکن است بسیار سنگین باشند و دعایی بوده که بنده(حضرت یونس) با خالق خویش داشته است(در سوره انبیاء/۸۸ ذکر شده که این جملات دعا بوده است «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَکَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ»پس [دعاى‌] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم، و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى‌دهیم) و این نسبت دادن ظلم نیز در واقع گفته خود حضرت ذوالنون(یونس) بوده و فرموده خداوند نبوده است: «إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» انبیاء/۸۷) و حتی در آیه ای دیگر می خوانیم که خداوند می فرمایند که ایشان یعنی حضرت یونس نسبت به خویش ملامتگر و نکوهشگر بوده است: «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ» [او را به دریا افکندند] و عنبرماهى او را بلعید در حالى که او نکوهشگر خویش بود!(سوره صافات/۱۴۲) و این نیز نشان می دهد که این سخنان بخاطر همین امر بوده است وگرنه نعوذ بالله انبیاء نسبت به امت و مردم ظالم نبوده اند و حتی برای مردم رحمت بوده اند. چنانچه ظلم حضرت یونس از نوع شرک یا ظلم به مردم بود که آمرزش آن به این سادگی نبود و اصلا آن پیامبری که دارای شرک باشد و یا رهبری ظالم باشد دیگر چگونه پیامبری است؟!! و چنین چیزی منطقی نیست. 

 

۳-نکته دیگر اینکه ما منکر امامت شرعی اشخاص که مطابق با قرآن و احادیث صحیح باشند نیستیم. مخالفت ما به این خاطر است که شیعیان این امر را منحصر کرده اند در امامان خویش و آنرا سیاسی نیز می دانند و همچنین دستوری الهی می دانند و معتقدند اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم آنرا زیر پا گذاشتند. آری حضرت ابراهیم پس از نبوتش امامت معنوی نیز داشته است(تازه حضرت علی نبوت نیز نداشته که وی را با حضرت ابراهیم قیاس کنیم) بنابراین در اینجا مشکل، انحصاری کردن امامت است و تراشیدن عصمت برای ائمه و دیگر عقایدی که حول محور امامت ایجاد شده اند. امامان سیاسی فعلی نیز هیچ یک من عندالله نیستند و ظلم ایشان نیز ربطی به خدا و دین ندارد.
۴- جالب است که همین آیه۱۲۴ سوره بقره نیز خلافت منصوص مورد نظر شیعه را از ابعاد گوناگون نقض می کند، اول از آیه می فهمیم که بحث وراثت و ژنتیکی در کار نیست بلکه فقط انسانهای عادل شایسته امامت معنوی و سیاسی را دارند، ضمن اینکه چون حضرت ابراهیم هیچگاه خلیفه و حاکم سیاسی کشور و جامعه ای نبوده اند پس در کمال وضوح نظر شیعه مبنی بر لزوم خلافت سیاسی امام را نقض می کند! اصلا هدف خداوند از این آیه: نفی و رد ظلم و ستم است و اینکه با ظلم مانند خامنه ای نمی توان حکومت کرد و حاکم ظالم خود به خود عزل و ساقط است و چه ظلمی بالاتر از این که سرنوشت مردم به جای شوری در افسانه های خرافی تاریخی جستجو شود و از دل آن ولایت دیکتاتوری فقیه بر مبنای افسانه خلافت حضرت علی بیرون کشیده شود؟ واعجبا که شیطان صفتان حیله گر از دل همین آیه ای که نفی ظلم و ستم است و نفی حکومت پادشاهی ژنتیکی دروغهای شاخداری مانند خلافت سیاسی را بیرون کشیده اند.

نویسنده: علی حسین امیری

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …