شبهه شیعه:
اهل تسنن از دیرباز اشکال می آورند که چگونه ممکن است که ملائکه با غیر پیامبر صحبت کند ، آیا این مطلب با خاتمیت پیامبر در تعارض نیست ؟
در جواب میگوییم: خود علمای اهل سنت این شبهه را جواب دادهاند . آلوسی مفسر بزرگ اهل سنت بعد از نقل روایتی در همین باره میگوید: والأخبار طافحه برؤیه الصحابه للملک وسماعهم کلامه ، وکفى دلیلا لما نحن فیه قوله سبحانه: * ( إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون ) * ( فصلت: ۳۰ ) الآیه فإن فیها نزول الملک على غیر الأنبیاء فی الدنیا وتکلیمه إیاه ولم یقل أحد من الناس: إن ذلک یستدعی النبوه وکون ذلک لأن النزول والتکلیم قبیل الموت غیر مفید کما لا یخفى .
تفسیر الآلوسی – الآلوسی – ج ۲۲ – ص ۴۰ .
روایات بسیاری وارد شده که صحابه ملائکه را میدیدند و سخن آنان میشنیدند . برای اثبات آن ، این دلیل کافی است که خداوند کریم فرموده است: « بىتردید کسانى که گفتند: پروردگار ما خدا است سپس [ در میدان عمل بر این حقیقت ] استقامت ورزیدند ، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون ) * ( فصلت: ۳۰ ) این آیه ثابت میکند که ملائکه بر غیر انبیاء در دنیا نازل میشوند و با آنها سخن میگویند ، و کسی هم نگفته است که این سخن گفتن مستلزم نبوت است و ازطرفی این گفتگو از قبیل مرگ است و فایده ای ندارد .
جواب اهل سنت:
بله درست است ملایکه نازل میشوند آنهم دم مرگ و فقط میگویند:
(أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون ) * ( فصلت: ۳۰)
یعنی (ای مومنان نه بترسید نه غمیگین شوید ، بشارت باد شما را بهشت موعود)
تمام مفسرین زمان نزول ملایکه را، در فقط مرگ میدانند و این اهمیتی ندارد فرعون هم وقت مرگ وقتی لا اله الا الله گفت از فرشته جواب شنید که حالا فایده ندارد
از این نمیتوانی نتیجه بگیری گه پس امکان دارد بر فاطمه کتابی طولانی نازل شود مثل نازل شدن کتاب وحی برمحمدصلی الله علیه و سلم ؛این کفر است. ایمان به مصحف فاطمه کفر است. چون ایمان به مصحف فاطمه یعنی ایمان به تداوم وحی بعد از وفات آخرین پیامبران . جالب این است که شیعه آلوسی را شاهد آورده اما شما اگر به همان آدرسی که شیعه از کتاب تفسیر آلوسی داده مراجعه کنید میبینید آلوسی حرف ما را میزند یعنی میگوید نزول ملایکه وقت مرگ است که دیگر فایده دنیایی ندارد
آلوسی در آخر همین داستان درباره شیعه میگوید: «اونها معتقدند که بر ائمه، فرشته وحی نازل میشده !و امامان از قول این اشرار ( شیعه ها ) بیزارند»
ای شیعه ، اگر قول آلوسی را مینویسی؛ نبر و ننویس؛ بلکه کامل بنویس!
اینک عین جمله از کتاب آلوسی از همان جایی که شیعه آدرس داده:
وأطلق بعض الغلاه من الشیعه القول بالإیحاء إلى الأئمه الإطهار وهم رضی الله تعالى عنهم بمعزل عن قبول قول أولئک الأشرار .من اینقدر از علمای شیعه گله ندارم که از عوامش دارم
آخر هزاربار دروغ آنها را میبینند باز دنبالشان میروند
خدا رحمت کند مرتضی رادمهر را که قبل از آنکه سنی شود در حوزه علمیه قم درس میخواند
او میگفت بعضی از آخوند ها بین خود میگفتند: «عوام خرند و خر برای سواری است!! »
روایات بسیاری در منابع اهل سنت وارد شده است که اگر انسان آنگونه که خداوند میخواهد در این دنیا زندگی کند ، واجبات را انجام داده و از محرمات نیز پرهیز کند ، میتواند مستقیماً با ملائکه در ارتباط بوده و با آنان سخن بگوید . مسلم نیشابوری ، نقل میکند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنْ لَوْ تَدُومُونَ عَلَى مَا تَکُونُونَ عِنْدِی وَفِی الذِّکْرِ لَصَافَحَتْکُمْ الْمَلَائِکَهُ… . صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج ۸ – ص ۹۵ .
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست او است ، اگر شما همان حالتی را که اکنون دارید ، حفظ نمایید و بر آن استقامت ورزید ، ملائکه با شما دست خواهند داد .
البانی ، که وهابیت از او به عنوان «بخاری دوران» تعبیر میکنند و بن باز مفتی اعظم عربستان سعودی گفته بود که ایشان را باید امام الحدیث بنامیم ، این روایت را در صحیح سنن ابن ماجه ، ج۲ ، ص۴۱۵-۴۱۶ و صحیح الجامع الصغیر ، ج۲ ، ص۹۳۱ و ۱۱۹۰ و سلسله الأحادیث الصحیحه ، ج۴ ، ص۶۰۶ صحیح دانسته است .
و باز در روایت دیگری مسلم نیشابوری مینویسد: و کانت تکون قلوبکم کما تکون عند الذکر لصافحتکم الملائکه حتى تسلم علیکم فی الطرق . صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج ۸ – ص ۹۵ .
اگر قلبتان را به همان حالی که در حال راز و نیاز با خداوند دارید ، حفظ کنید ، ملائکه با شما دست خواهند داد ؛ و حتی در راهها به شما سلام خواهند کرد .
از این دو روایت استفاده میشود که اگر انسان تقوای الهی را حفظ کرده و دستورات الهی را انجام دهد ، میتواند با ملائکه در ارتباط باشد و با آنها گفتگو کند . و فاطمه زهرا سلام الله علیها که قرآن در آیه تطهیر شهادت بر عصمت او داده و طبق نص صریح روایات صحیح بخاری و مسلم ، سیده زنان اهل بهشت است ، قطعاً دارای این مقام بوده است .
جواب ما:
باز همان مکر همیشگی!! شیعه متون را نصفه ترجمه میکند
این داستان یک صحابی است که آمد پیش رسول الله که یا رسول الله من منافق شدم چون در مجلس شما یک حالتی دارم در بیرون یک حالت دیگر
رسول الله فرمود: قسم به الله اگر شما همیشه بر همان حالتی باشید که در پیش من هستید ، فرشتگان بر شما نازل میشود
معنی حدیث این است که این تقریبا ممکن نیست که شما همیشه در حال ذکر و یاد الله باشی
این حدیث دلیل نیست بر نزول فرشته بر فاطمه بلکه دلیلی است برضد این باور
گفتگوی حضرت مریم با ملائکه:
قرآن کریم صراحت دارد که حضرت مریم سلام الله علیها با ملائکه صحبت می کرده ؛ در حالی که او نیز پیامبر نبوده است . خداوند در سوره مریم ۲۱ میفرماید:
وَاذْکُرْ فِی الکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا(۱۶) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا(۱۷) قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا(۱۸) قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا(۱۹) قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا(۲۰) قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آَیَهً لِلنَّاسِ وَرَحْمَهً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا(۲۱) {مریم}.
و در این کتاب (آسمانى)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقى (بیت المقدس) قرار گرفت . و میان خود و آنان حجابى افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد ! . او (سخت ترسید و) گفت: «من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهیزگارى! . گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمدهام) تا پسر پاکیزهاى به تو ببخشم!» . گفت: «چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى که تا کنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!» . گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را مىآفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم و رحمتى باشد از سوى ما! و این امرى است پایان یافته (و جاى گفتگو ندارد)!» . وقتی حضرت مریم سلام الله علیها بتواند با ملائکه در ارتباط باشد ، فاطمه زهرا سلام الله علیها که سیده تمامی زنان اهل بهشت و از جمله مریم بنت عمران است ، میتواند با ملائکه در ارتباط باشد .
بله درسته !فرشته بامر الله آمد تا به مریم فرزندی بدهد ، و با او حرف هم زد اما از این نمیتوانیم نتیجه بگیریم که فرشته به فاطمه هم نازل شد
آن فرشته یکبار و برای امری نازل شد
اما شما میگویید روزانه بر فاطمه نازل میشد
نتیجه نزول فرشته بر مریم تا حالا هست
اما نتیجه نزول فرشته به خانه فاطمه تا حالا نامعلوم است زیرا شما میگویید به فاطمه خبرهای غیب را میداد اما یک خبر از آن اخبار غیب را بر امت مکشوف نکردید !!!!!!!!!
چرا مکشوف نکردید؟ چون ترسیدید آبرویتان برود و خبر غلط شود
اما پسر مریم در شیر خوارگی حرف زد و بکمک مادر آمد و آبروی مریم نرفت
سلام ملائکه به عمران بن حصین:
از روایات اهل سنت استفاده میشود که ملائکه با برخی از صحابه سلام و علیک داشته ، با آنها مصافحه کرده اندو آنها نیز ملائکه را با چشمان خود دیدهاند . مسلم نیشابوری در صحیحش به نقل از عمران بن حصین مینویسد:
(وَقَدْ کَانَ یُسَلَّمُ عَلَیَّ حَتَّى اکْتَوَیْتُ فَتُرِکْتُ ثُمَّ تَرَکْتُ الْکَیَّ فَعَادَ .)
صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج ۴ – ص ۴۸ .
فرشته بر من سلام می کرد تا این که آلوده به گناه غیبت وعدم کنترل زبان شدم و او را نمی دیدم پس از آن که دست از این گناه کشیدم دوباره تماس بر قرار شد .
ابن حجر عسقلانی در ترجمه عمران بن حصین مینویسد:
عمران بن حصین … وکانت الملائکه تصافحه … .دتهذیب التهذیب – ابن حجر – ج ۸ – ص ۱۱۲.
عمران بن حصین کسی بود که ملائکه با او دست میدادند .
همچنین ذهبی در ترجمه وی مینویسد:
عمران بن حصین … وکان ممن یسلم علیه الملائکه . تذکره الحفاظ – الذهبی – ج ۱ – ص ۲۹ .
عمران بن حصین از کسانی بود که ملائکه بر او سلام می کردند .
از این احادیث استفاده میشود که جمعی از صحابه توانستهاند با ملائکه ارتباط برقرار کرده ، آنها را دیده و ملائکه به آنها سلام می کردهاند . وقتی افرادی مثل عمران بن حصین که قطعاً مقام آنها از مقام ا میر المؤمنین و سیده زنان اهل بهشت علیهما السلام پایین تر است ، بتوانند کلام ملائکه را بشنوند و با آن ها ارتباط برقرار کنند ، چه انگیزهای وجود دارد که اهل سنت اصرار بر انکار آن در حق امیر المؤمنین و صدیقه طاهره دارند ؟ آیا انکار آن در حق امیر المؤمنین و فاطمه زهرا علیهما السلام ، طعن آشکار به خاندان رسالت نیست ؟
نمیدانم چرا حدیث را غلط ترجمه کرده عمران بن حصین میگوید وقتی با آتش بیماری خود را درمان کردم فرشتکان سلام بر من را ترک کردند و شیعه چرا غلط ترجمه کرده نمیدانم.
دوما عمران بن حصین از سلام جلوتر نرفت اما شما صحبت از کتاب میکنید این را ما قبول نداریم
بعد قیاس نباید کرد اگر موسی عصایش مار میشد نباید بگوییم که چون حضرت محمد مقامش بالاتر است پس عصایش فیل میشد.یا چون فرشته بر عمران سلام کرد پس نباید نتیجه بگیری که به فاطمه کتاب نازل کرد
این استدلال درست نیست و شیعه همیشه همینطور استدلال میکند.
بله اگر فاطمه میگفت فرشته بر من سلام کرده ، قبول میکردیم و ایشان هرگز نگفته
اما اگر بگوید بر من وحی کرده و اخبار تمام آینده را نازل کرده چون در تعارض است با آیات خاتمیت نبوت ،پس قبول نمیکنیم
چون فاطمه شیعه ادعا دارد که نبوت (خبر آمدن از آسمان) قطع نشده، لذا نمیپذیریم
یا اگر قبول کنیم باید قرآن را انکار کنیم.
شیعه میگوید مصحف فاطمه حاوی تمام اخبار غیب آینده است پس یا باید آیاتی که میگوید غیب را فقط میداند را منکر شویم یا مصحف فاطمه را منکر شویم
اما پذیرش اینکه فرشته به عمران بن حصین سلام کرده در تضاد با آیات قران نیست.
سخن گفتن حذیفه با ملائکه: روایات بسیاری در کتابهای اهل سنت وجود دارد که برخی از صحابه کلام ملائکه را شنیده و با آنها صحبت کردهاند . احمد بن حنبل استاد بخاری و مسلم در مسندش مینویسد:
عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ الْیَمَانٍِ أَنَّهُ أَتَى النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ بَیْنَمَا أَنَا أُصَلِّی إِذْ سَمِعْتُ مُتَکَلِّمًا یَقُولُ اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ وَلَکَ الْمُلْکُ کُلُّهُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ کُلُّهُ إِلَیْکَ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ عَلَانِیَتُهُ وَسِرُّهُ فَأَهْلٌ أَنْ تُحْمَدَ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی جَمِیعَ مَا مَضَى مِنْ ذَنْبِی وَاعْصِمْنِی فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمْرِی وَارْزُقْنِی عَمَلًا زَاکِیًا تَرْضَى بِهِ عَنِّی فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ذَاکَ مَلَکٌ أَتَاکَ یُعَلِّمُکَ تَحْمِیدَ رَبِّکَ.مسند احمد – الإمام احمد بن حنبل – ج ۵ – ص ۳۹۵ – 396 .
نقل شده است که روزی حذیفه نزد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمد وعرض کرد: من در حال نماز بودم ، شنیدم که گوینده ای میگفت: اللهم لک الحمد … . پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: آن شخص ملکی بوده که آمده به شما یاد دهد چگونه خداوند را حمد و سپاس بگویید .
سخن گفتن جبرئیل با ابی بن کعب:همچنین آلوسی مفسر معروف اهل سنت در تفسیرش مینویسد:
وأخرج ابن أبی الدنیا فی کتاب الذکر عن أنس قال: قال أبی بن کعب لأدخلن المسجد فلأصلین ولأحمدن الله تعالى بمحامد لم یحمده بها أحد فلما صلى وجلس لیحمد الله تعالى ویثنى علیه إذا هو بصوت عال من خلف یقول: اللهم لک الحمد کله ولک الملک کله وبیدک الخیر کله وإلیک یرجع الأمر کله علانیته وسره لک الحمد إنک على کل شیء قدیر اغفر لی ما مضى من ذنوبی واعصمنی فیما بقی من عمری وارزقنی أعمالا زاکیه ترضى بها عنی وتب علی فأتى رسول الله صلى الله علیه وسلم فقص علیه فقال: ذاک جبریل علیه السلام . تفسیر الآلوسی – الآلوسی – ج ۲۲ – ص ۴۰ .
عمر بن خطاب صدای جبرئیل را می شنید !
از همه اینها گذشته بسیاری از علمای اهل سنت یکی از فضائل عمر بن الخطاب را شنیدن اذان از جبرئیل علیه السلام ذکر و آن را با آب و تاب فراوان نقل کردهاند . حارث بن أبی اسامه در مسندش می نویسد:
أول من أذن بالصلاه جبریل فی سماء الدنیا فسمعه عمر وبلال فسبق عمر بلالا فأخبر النبی صلى الله علیه وسلم ثم جاء بلال فقال له سبقک بها عمر .
بغیه الباحث عن زوائد مسند الحارث – الحارث بن أبی أسامه – ص ۵۱ و فتح الباری – ابن حجر – ج ۲ – ص ۶۳ و عمده القاری – العینی – ج ۵ – ص ۱۰۷ و تنویر الحلک – جلال الدین السیوطی – ص ۲۳ و السیره الحلبیه – الحلبی – ج ۲ – ص ۳۰۲ و …
نخستین کسی که در آسمان دنیا اذان گفت ، جبرئیل بود و عمر بن الخطاب و بلال آن را شنیدند !! عمر پیش دستی کرد و زودتر به پیامبر خبر داد ، بعد از او بلال آمد ، پیامبر فرمود: عمر زودتر از شما خبر داده است .
جالب این است که ابن حجر عسقلانی و عینی بعد از نقل حدیث هیچ حاشیهای نمیزنند . سرّش این است که وقتی بحث فضائل عمر بن الخطاب باشد ، آنها چشم و گوش بسته تمام آن چه را که نقل میشود میپذیرند ؛ اما اگر کسی عین همان را برای امیر المؤمنین و یا صدیقه طاهره علیهما السلام نقل کند ، فوراً او را متهم به کفر و غلو میکنند ، روایات او را نمیپذیرند و… .اگر عمر بن الخطاب میتوانست صدای جبرئیل را بشنود ، چه استبعادی دارد که فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آن را شنیده باشند ؟ .
عمر بن خطاب ، با ملائکه گفتگو میکرد:محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد:
عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَقَدْ کَانَ فِیمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ رِجَالٌ یُکَلَّمُونَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا أَنْبِیَاءَ فَإِنْ یَکُنْ مِنْ أُمَّتِی مِنْهُمْ أَحَدٌ فَعُمَر .صحیح البخاری – البخاری – ج ۴ – ص ۲۰۰ . أبوهریره گوید که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: به درستی که پیش از شما در میان بنی اسرائیل کسانی بودند که با ملائکه سخن میگفتند ؛ با این که پیامبر نبودند ، اگر در امت من چنین کسی باشد ، آن شخص عمر بن الخطاب است .
قسطلانی ، عالم معروف اهل سنت در شرح این روایت مینویسد:
لیس قوله " فإن یکن " للتردید بل للتأکید کقولک: إن یکن لی صدیق ففلان . إذ المراد اختصاصه بکمال الصداقه لا نفی الأصدقاء ، وإذا ثبت أن هذا وجد فی غیر الأمه المفضوله فوجوده فی هذه الأمه الفاضله أحرى .إرشاد الساری شرح صحیح البخاری ، ج۶ ، ص ۹۹ .
این که پیامبر اسلام فرمود: " فإن یکن = اگر باشد " برای این نیست که بگوید عمر با ملائکه صحبت نمیکرده ؛ بلکه تأکید میکند که او حتماً این چنین بوده است . مثل این که شخصی بگوید: اگر من دوستی داشتم ، فلانی بود که در این صورت مراد وی این است که این شخص بهترین دوست من است نه این که من دوستی ندارم .
ونیز وقتی ثابت شود که در امتهای گذشته چنین چیزی دیده شده ، در امت اسلامی که از امتهای دیگر برتر است ، به طریق اولی یافت خواهد شد .
از این گذشته ، برخی از علمای اهل سنت تصریح کردهاند که عمر با ملائکه گفتگو میکرد . ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق و متقی هندی در کنز العمال مینویسند:قال الشعبی إن لکل أمه محدثا وإن محدث هذه الأمه عمر بن الخطاب .
تاریخ مدینه دمشق – ابن عساکر – ج ۴۴ – ص ۹۵ و کنز العمال – المتقی الهندی – ج ۱۲ – ص ۶۰۰ .
شعبی گفته است که هر امتی محدَّث (کسی که با ملائکه صحبت میکند) داشته است و محدث این امت عمر بن الخطاب است
وقتی عمر بن الخطاب که تا سال هشتم بعثت هنوز مسلمان نشده بود و در صف مشرکین قرار داشت و در برابر اسلام موضع میگرفت ؛ تا جایی که بسیاری از مشرکین از ترس او نمیتوانستند اسلام بیاورند ، بتواند با ملائکه هم سخن شود ، چرا امیر المؤمنین علی بن أبی طالب و فاطمه زهرا سلام الله علیهما ، که حتی لحظهای به خدا شرک نورزیدهاند ، نتوانند با ملائکه این رابطه را داشته باشند ؟
شیعه، مثل همیشه؛ دروغ و راست را با هم در این مقاله جمع کرده!! مثلا عمر در سال سوم بعثت مسلمان شد نه هشتم.
احادیث صحیح و ضعیف را آورده و تازه صحیح را هم غلط تفسیر کرده!
اما برای اینکه بحث طولانی نشود میگوییم:
اجمالا قبول داریم که فرشتگان را، مردم خوب و بد خیلی بندرت دیدند و خیلی بندرت صدایشان را هم شنیدند.
اما این را قبول نداریم که روزانه و همیشه دیدند و همیشه شنیدند.
اما این را قبول نداریم که فرشته گان خبر از آسمان بیاورند و فرد دیگری غیر از نبی آنرا ((بدون تایید نبی)) برای ما بازگو کند .اما این را هرگز قبول نداریم که بعد از قرآن کتاب وحی دیگری( مصحف فاطمه ) نازل شده باشد این کفر است
در یک دو سه مورد هم که بود، پیامبر صلی الله علیه وسلم تایید کردند که فرشته جبریل بود و آمده بود تا دین را بیاموزاند اگر تایید نمیکردند، قول صحابی در مورد خبر آسمانی ارزش نداشت
اما بعد از مرگ نبی ،دیگر کسی نمیتواند بگوید فرشته فلان دعا را بمن آموخته شاید شیطان به او آموزانده کی میتواند فرق را تشخیص دهد ؟!!
به ادعای شیعه؛ در مصحف فاطمه هم ملیونها اخبار غیبی نازل شده از آسمان!!!!
ایمان به آن، ایمان به پیامبری دخت پیامبر است و این کفر است.