آیا دعاى رسول خدا صلی الله علیه وسلم در غدیر خم «اللهم انصر من نصره» مستجاب شد؟


شبهه شیعه:

اول نظر ابن تیمیه را نقل میکنیم او میگوید :
(((دعای رسول خدا بدون شک اجابت می شود ؛ اما از اجابت این دعا ( اللهم انصر من نصره و اخذل…) اثر و خبری شنیده نشده است، پس معلوم می شود که این دعا از پیامبر اکرم نیست ؛ چون وقتی که علی به خلافت رسید صحابه و دیگر مسلمانان سه گروه شدند گروهی همراه او بودند و گروهی با وی جنگیدند و گروهی دست از حمایت علی و معاویه بر داشتند ، و گفته شده است که حتی برخی از سابقین اولین با وی جنگیدند … و از لشکر معاویه کسی ذلیل و خوار نشد با اینکه می گوئید پیامبر خدا در حق آنان نفرین کرد، و از طرفی همراهان علی نیز یاری نشدند و حتی شیعه که علی را از خودش می داند هیچگاه نصرتی نداشته و همیشه ذلیل بوده‌اند و اگر هم داشته‌اند یا در جمع دیگر مسلمانان بوده‌اند یا کفار ؛ پس این نصرت خدا برای آنان کجا است؟ بنابراین، دروغ بودن این حدیث(غدیر) آشکار می شود.
این دعای پیامبر : اللهم انصر من نصره… خلاف واقع و دروغ است؛ زیرا گروهی در صفین همراه با علی جنگیدند؛ ولی پیروز نشدند و گروهی از یاری‌اش دست کشیدند و ذلیل نشدند؛ بلکه حتی موفق هم بوده‌اند؛ مانند سعد وقاص که عراق را فتح کرد و علی را هم کمک نکرده بود، همچنین دوستان معاویه که با علی جنگیدند سرزمین‌های زیادی را از کفر پاک کردند و نصرت خدا همراه آنان بوده است.))))
ابن تیمیه الحرانی، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای ۷۲۸ هـ) ، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیه ، ج ۴ ، ص ۴۱۸ ،
ما شیعه ها در پاسخ میگوییم :
این سخن ابن تیمیه در حقیقت انکار سنت قطعی و ثابت رسول خدا است ؛ چرا که جمله «اللهم انصر من نصره واخذل من خذله» با سند‌های معتبر و صحیح در منابع اهل سنت نقل شده است . که به یک مورد از چند مورد اشاره می‌کنیم :
أخبرنا الحسین بن حریث المروزی قال حدثنا الفضل بن موسى عن الأعمش عن أبی إسحاق عن سعید بن وهب قال قال علی فی الرحبه أنشد بالله من سمع رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم یقول إن الله ولی وأنا ولی المؤمنین ومن کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وأنصر من نصره .
قال فقال سعید قام إلى جنبی سته وقال زید بن یثیع قام عندی سته
سعید بن وهب می‌گوید : علی در میدان شهر در سخنش گفت : شما را به خدا سوگند هر کس از پیامبر شنیده است که در غدیر خم فرمود : "ولیّ و سر پرست من خدا است و من سرپرست مؤمنانم و هر کس من ولیّ او هستم این علی ولیّ و سرپرست او است ، خدایا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار آنکه علی را دشمن بدارد و یاور باش آنکه علی را یاور باشد" ، شهادت خود را اعلام کند .
سعید می‌گوید : شش نفر کنار دست من بلند شدند و زید بن یثیع می‌گوید : نه نفر ایستادند و شهادت دادند . النسائی.


از دیدگاه ابن تیمیه ، هرکس در میدان جنگ بر دیگری غلبه ظاهری پیدا کرد ، سربازان دشمن را کشت و بر امور مردم مسلط شد ، پیروز میدان لقب گرفته و خداوند این شخص را نصرت و یاری کرده است .
این سخن ابن تیمیه ثابت می‌کند که او با مفاهیم و معانی قرآن و واژه‌ های سنت نبوی ، کاملاً بیگانه است و معنای «نصرت و خذلان» را از دیدگاه قرآن درک نکرده و فقط معنای لغوی آن را که همان پیروزی و غلبه ظاهری، سلطه بر امور مردم ، ظلم و ستم، کشتن نیکان و … باشد فهمیده است ؛ از این رو، طبیعی است که با معیارهای ابن تیمیه و همفکران او، معاویه پیروز میدان جنگ لقب بگیرد و امیر مؤمنان و پیروان آن حضرت شکست خورده میدان .
خداوند، نصرت و یاری را همواره از آن انبیاء الهی علیهم السلام و خذلان و خواری را سرنوشت همیشگی دشمنان آن‌ها می‌داند. با آن که اکثر انبیاء از دشمنان خود در ظاهر شکست خورده و حتی جان خود و بسیاری از یاران و پیروان خود را از دست داده‌اند؛ اما خداوند آن‌ها را پیروز حقیقی می‌داند.
خداوند در باره نصرت پیامبران خود می‌فرماید:
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ ﴿۵١﴾
ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده‏اند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا مى‏خیزند یارى مى‏دهیم !
و در آیه دیگر خطاب به کافرانی که یاران رسول خدا را ضعیف و کم می‌شمردند ، می‌فرماید که به زودی معلوم می‌شود که چه کسی یاوران ضعیف‌تر و کمتری خواهد داشت :
حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا ﴿٢۴﴾
(کار شکنى کفّار هم چنان ادامه مى‏یابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند آن گاه مى‏دانند چه کسى یاورش ضعیفتر و جمعیّتش کمتر است !
معیار و منطق قرآن در شکست و پیروزی این است که انبیاء و پیامبران و نیز مؤمنان و پیروان آن‌ها همواره پیروز هستند ؛ هرچند که به ظاهر در برابر لشکر کفر شکسته خورده باشند .
با توجه به آن چه گذشت می‌گوییم :
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از خداوند می‌خواهد که نصرت و یاری الهی و ربانی خود را برای کسانی قرار دهد که امیر مؤمنان علیه السلام را یاری و با آن حضرت در مقابل دشمنانش ایستادگی می‌کنند، و از آن طرف خذلان و خواری دنیوی و اخروی خود را نصیب کسانی نماید که در مقابل امیر مؤمنان ‌ایستادند‌، بیعت با او را شکسته و در صف دشمنان آن حضرت قرار گرفتند.
خداوند امیر مؤمنان و نیز عمار یاسر را یاری کرده ؛ هر چند که عمار به دست « فئه باغیه ؛ گروه نابکار» و امیر مؤمنان به دست عبد الرحمن بن ملجم ـ باقی مانده خوارج ـ به شهادت رسیدند .
نتیجه :
خداوند بنی امیه را خوار کرد ؛ هرچند که به ظاهر بیش از هشتاد سال بر مردم تسلط داشتند و سرزمین‌های زیادی را فتح کردند ، و علی بن أبی طالب و یارانش را یاری کرد ؛ هر چند که در برخی از مواقع به ظاهر شکست خورده و یا جان خود را از دست دادند .
تاریخ خود صادق‌ترین گواه بر این مطلب است ؛ چرا که محبت امیر مؤمنان ، فکر ، عقیده و مرام‌ او همواره در قلب مردم عالم جای دارد ، مرقد مطهر او ملجأ و پناهگاه عاشقان ، و یاران او مظهر وفاداری و جانبازی در راه اسلام شناخته می‌شوند ؛ اما با شنیدن نام بنی امیه چیزی جز سیاهی و تباهی، ظلم و جنایت، بی‌بند و باری و فساد در ذهن مردم جهان خطور نمی‌کند .
و این خود بهترین دلیل بر استجابت دعای رسول خدا صلی الله علیه وآله است .

 

پاسخ اهل سنت:
گفته آخر شیعه را اول جواب میدهم:
اگر جای گرفتن محبت علی و فکر و مرام علی در قلب مردم عالم ،دلیل بر صدق دعای پیامبر است و این را دلیل میگیرید به اینکه الله، علی را یاری کرده و دشمنانش را خوار نموده ،
پس این اشکال ما را چگونه جواب میدهید؟
چون همین میزان محبت و بلکه بیشتر از این را ما میلیاردها مسلمان در طول تاریخ به ابوبکر و عمر داشته ایم
حالا این حقایق را ببینید :
۱ -پیامبر دعا فرمودند که الله، علی و دوستانش را یاری کند و دشمنانش را خوار کند و عقیده ما مسلمانها این است که معمولا دعای پیامبران اجابت میشود
۲ – و این حدیث نزد ما و نزد ابن تیمیه درست است.
۳ – و ما میبینیم که عمر و ابوبکر نه فقط خوار نشدند که خلیفه شدند نه فقط شکست نخوردند که عزیز شدند و میلیارد ها مسلمان در هر عصر ،آنها را دوست داشته و دارند میلیاردها نفر بخاطر آنها، نام فرزندان خود را عمر و ابوبکر و عثمان گذاشتند.
۴ – و ما میبینیم که شیعه میگوید بزرگترین دشمن علی ،ابوبکر و عمر بودند ، زنش را کشتند!!! و حقش را خوردند!!ووووو!!!!
۵ – و ما میبینیم که با این حساب،دعای رسول درباره علی و دشمنانش یعنی ابوبکر و عمر ( اگر ادعای شیعه را قبول کنیم ) قبول نشده، پس جاره ای نیست جز اینکه بگوییم ادعای شیعه دروغ است و ابوبکر و عمر دشمن علی نبوده اند بلکه دوستش میداشتند و یاریش میکردند ،پس عمر و ابوبکر شامل دعای رسول شده اند نه نفرین ایشان.

۶ – و ما میبینیم شکست خوردگان همیشگی و ذلیلان همیشگی تاریخ، شیعه ها هستند پس نتیجه میگیرم که دشمن علی ( بر عکس ادعاهایشان ) همین ها هستند که نفرین رسول حرف به حرف و نقطه به نقطه در باره آنها اجابت شده و همیشه ذلیل و شکست خورده اند
مقصود ابن تیمیه همین نکته مهم بود و شیعه سعی کرد آنرا چیز دیگری وانمود کند و ابن تیمیه را منکر حدیث وانمود کرد در حالیکه ایشان منکر برداشت شیعه ها از حدیث بود نه منکر خود حدیث
اما این شبهه شیعه که میگوید حسین شکست خورد اما در حقیقت پیروز است
در جای خود گفته درستی است
اما این حرف جایش اینجا نیست
بله اگر رسول الله دعا میکردند که الله، حسین را بر یزید ظفر دهد آنوقت ما حق داشتیم از قبول نشدن دعای پیامبر تعجب کنیم.
اینکه بگوییم چون حق با علی بود پس با وجود شکست، پیروز بود، حرف درستی نیست زیرا هرکس (حق) با او باشد با این حساب پیروز است و نیازی به (دعای) پیامبر ندارد
پس وقتی پیامبر دعا کرد یعنی منظورش در دنیاست, پیامبر برای حضرت انس دعا کرد که یالله مال و عمرش و اولادش را زیاد کن (او کما قال صلی الله علیه و سلم )
حالا اگر حضرت انس فردای دعا میمرد یا فقیر میبود یا اجاقش کور میشد ، نمیتوانستیم بگوییم اشکالی ندارد ، در قیامت الله به او عمر و اولاد و مال میدهد!!!
پس یا پیامبر در حق علی این دعا و در حق دشمنانش آن نفرین را نکرده یا ابوبکر و عمر و عثمان دشمنانش نبودند بلکه دوستانش بودند
و ما میگوییم این حدیث نفرین و دعا درست است .
پس ادعای شیعه که میگوید آنها دشمن علی بودند دروغ است.
اما این شبهه که میگویی الله فرموده:
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ ﴿۵١﴾
.
ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده‏اند ، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا مى‏خیزند یارى مى‏دهیم !

و در عمل میبنیم که بعضی از پیامبران در دنیا کشته شده اند و یاری نشدند،
تفسیرش این است که راه پیامبران و مومنان را پیروز میگردانیم
و این در طول تاریخ عملی شده است ، مثال حسین مومن واقعی بود راهش پیروز شد و دشمنانش را کسی دوست ندارد
اما این استدلال ،مصداقی در مورد (دعای خاص )پیامبر ندارد و یک استدلال بی ربط است
سنی و شیعه عقیده دارند که دعای رسول الله، در دنیا و آخرت مستجاب است، الا آن دعای که الله خودش میگوید چرا قبول نشده است .
پس دعای رسول برای دنیای علی بود و ما دیدیم که مستجاب شد، و شیعه که او را میبرد سر چاه های مدینه تا گریه کند، در حقیقت دارد میگوید دعای رسول مستجاب نشد!
و امام ابن تیمیه مچ شیعه ها را در موقع مناسب گرفت و شیعه بجای جواب دادن به ایراد ابن تیمیه ؛ تهمت میزند و مسیر بحث را عوض میکند !!
                                                                                                                                                                و السلام
 

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …