توماس کارلایل([۱]) (۱۷۹۵-۱۸۸۱م) رجالشناس، ناقدِ ادبی، نویسندهی متفکر و مورخِ انگلیسی و مؤلفِ کتابِ قهرمانان و قهرمانیت([۲]) مینویسد: «بزرگترین ننگ هر فرد متمدن این دوران، این است که به گفتههایی که به این پندار دامن میزند که دین اسلام، دروغ است و محمد فریبکار است، گوش فرا دهد؛ زمان آن رسیده است که به جنگ این شایعاتِ پوچ برویم، آنان را دور اندازیم و از آنان شرم داشته باشیم. رسالتی که محمد پیامآور آن بود، همچون چراغی فروزان در دوازده سده([۳]) فرا راه میلیونها انسانِ همچون ما، قرار داشته است و دارد…
خداوند این مرد (محمد صلی الله علیه وسلم) را صادق و مخلص آفرید و او در نظر من، آفریدهای از قلب دنیا و درون هستی، و بخشی از حقایق جوهری اشیا و شاید آیهای از آیات و نشانههای وجود الله است. لذا او را هرگز فردی دروغگو و فریبکار نمیدانم که برای پادشاهی و قدرت حرکت کرده باشد، بلکه رسالتش را حق میدانم و او بخشی از این حیات است که قلب طبیعت از او برانگیخته شد؛ او همچون شهابی است که به جهان روشنایی بخشید. یقین دارم که او درسی از کسی نیاموخته است و سواد خواندن و نوشتن نداشت. به خدا سوگند! اُمّی بودن محمد، شگفتآمیز است! تمام آنچه را که دربارهی شهوترانی دین اسلام نوشتهاند، ستم و ظلم میدانم. محمد [صلی الله علیه وسلم] فردی شهوتران نبود، بلکه برخلاف آن، فردی زاهد، و در مسکن و خورد و خوراک و لباس، بسیار زهدگرا بود…»([4]).
مثلِ اعلای زیباهیها!
پروفسور آنهماری شیمل([۵]) اسلامشناس معاصر، در کتاب محمد، رسول خدا مینویسد: «محمد مثلِ اعلای همهی زیباییهای انسان است، زیرا شریفترین صفات معنوی نیز از سراپایش هویداست»([6]).
قانونگذار خردمند
بولنویلیه([۷]) یکی از نخستین پژوهشگران فرانسوی بود که دربارهی زندگی پیامبر اسلام به تحقیق پرداخت و با رویکرد جانبداری از اسلام، کتابی ارزنده با عنوان زندگی محمد[صلی الله علیه وسلم]([۸]) نوشت و پیغمبر را مردی بسیار بزرگ معرفی کرد.
این نویسنده، چنان در ستایش مسلمانان کوشید که برخی از معاصرانش او را به مسلمانی متهم کردند، زیرا سخنانی که در وصف پیامبر صلی الله علیه وسلم بر زبان رانده بود، بیشتر به سخنان یک مسلمان واقعی میماند. وی میگوید: «محمد، قانونگذاری بزرگ و خردمند بود که دینی مُهذب([۹]) برای جهانیان به ارمغان آورد. او نمایندهی زندهی عنایاتِ پروردگار بود.خدایی که بر همه چیز آگاه است، او را فرستاد تا مسیحیان را که گمراه شده بودند، متنبه گرداند، بتها را درهم بکوبد، ایرانیان خورشیدپرست([۱۰]) را مطیع سازد و آیین خداشناسی را از دیوارهای چین تا سواحل اسپانیا بگستراند»([11]).
نابغهی بزرگ تاریخ
کارن آرمسترانگ([۱۲]) (تولد ۱۹۴۴م) در کتاب زندگی پیامبر اسلام ([۱۳]) مینویسد: «اگر با همان دیدگاهی که به چهرههای بزرگ تاریخ مینگریم، به محمد نیز بنگریم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگترین نابغهی طول تاریخ بشریت بوده است؛ این باور نه به خاطر آوردن قرآن، یا ایجاد یک دین بزرگ یا فتوحات نظامی او، بلکه به خاطر شرایط خاصی که او در آن رشد یافت، ایستادگی کرد و پیروز شد، در ما ایجاد میگردد»([14]).
رادمرد بزرگ
مسترجون دی فینرات انگلیسی میگوید: «محمد بزرگترینِ خیرخواهان نوع بشر و ظهورش نشانهی یکی از عالیترین عقول در تمام عالم است. و اگر آسیا بخواهد به فرزندانِ خود بنازد، سزاوار است که به این رادمرد بزرگ و بیمانند در جهان افتخار کند، البته یکی از ظلمهای شدید است اگر بخواهیم حق این مرد بزرگوار را ادا نکنیم؛ زیرا او همان کسی است که در هنگام ظهورش، عرب در درجهای از انحطاط و توحش بود که بر ما مخفی نیست و باز میبینیم که پس از بعثت او، و بر اثر انواری که دیانت اسلام در دلهای آنانی که با میل به آن گرویدند، افروخت، چگونه اوضاع آن سامان دگرگون شد. بر همین اساس است که تردید در بعثت محمد را باید تردید در قدرت خداوندی دانست که حاکم بر تمام جهان و جهانیان است»([15]).
اندیشمند عالی
واشنگتن ایروینگ([۱۶]) (۱۷۸۳- ۱۸۵۹ م) اسلامشناس، نویسنده و کنسل آمریکا در اسپانیا و صاحب کتاب مشهور تاریخ نیویورک مینویسد: «محمد به هیچ وجه طالب مال و منال دنیا نبود و به حدی از خویشان خود بدرفتاری دید که گاهی مجبور میشد بگرید! او دارای آرایی بسیار متعالی و اعتقادی بس نیکو بود».
انسانی دارای مرام عالی
ژنرال سرپرسی سایکس (۱۸۶۷-۱۹۴۵م) نویسندهی مشهور انگلیسی، در کتاب تاریخ ایران مینویسد: «به باور شخصی من حضرت محمد در میان بشریت، بزرگترین انسانی است که با یک مرام عالی، تمام هم خود را مصروف آیین کرد که شرک و بتپرستی را از ریشه برکند و به جای آن، افکار بلند اسلام را برقرار سازد.خدمت وافر و نمایانی که از این راه به نوع بشر کرد، را ستوده و در برابرش سر تعظیم فرود میآورم»([17]).
بزرگمرد تاریخ
کارل مارکس([۱۸]) (۱۸۱۸-۱۸۸۳م) فیلسوف متفکر، مورخ، اقتصاددان و جامعهشناس بزرگ آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم، سوسیالیسم، در کتاب زندگی مینویسد: «محمد مردی بود که به خطاها و لغزشهای مسیحیان و یهودیان پی برد و آنان را با خط درشت به جامعهی بشریت فهماند. وی با ارادهای آهنین از میان مردمی بتپرست برخاست و آنان را به یگانهپرستی فرا خواند و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را کاشت؛ بنابراین، نه تنها باید او را در ردیف مردان بزرگ و برجستهی تاریخ شمرد، بلکه سزاوار است که به پیامبریاش اعتراف کرد و از دل و جان گفت: که او پیامبر خداست»([19]).
موحدِ کامل
پروفسور ویل دورانت([۲۰]) (۱۸۸۵-۱۹۸۱م) نویسنده و مورخ بزرگ آمریکایی و صاحب کتاب گرانسنگ تاریخ تمدن گفته است: «محمد پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانندی نداشت و برای اصلاح بشر برانگیخته شده بود»([21]).
افتخارِ آسیا
جان دیون پورت([۲۲]) (۱۷۸۹-۱۸۷۷م) اسلامشناس معروف انگلیسی، در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، چاپ لندن به سال ۱۸۶۹م، چنین مینویسد.
«نویسندگانی که کورکورانه تحت تأثیر تعصب قرار گرفته و گمراه شدهاند و در نتیجه به حُسن شهرت زندهکنندهی آیین یکتاپرستی اهانت روا داشتهاند، نه تنها ثابت کردهاند که روح خیرخواهی نجاتدهنده (مسیح) که با آن همهی استقامت و قدرت در انجام آن پایداری نشان داده، در آنان تأثیر نکرده است، بلکه در قضاوت نیز راه خطا پیمودهاند؛ زیرا با مختصر تأمل و تفکری میتوانستند این نکته را درک کنند و دریابند که پیغمبر و تعلیمات او را نباید از دیدگاه یک مسیحی، یا یک اروپایی بسنجند، بلکه این بحث باید از نظر شرقی مورد قضاوت قرار گیرد و به عبارت دیگر، شخصیت محمد را باید به عنوان یک نفر مصلح دینی و قانونگذاری که در سدهی هفتم میلادی در آسیا قیام کرده است، مورد مطالعه و تحقیق قرار داد. در اینصورت بدون شک اگر او را یکی از نوادرِ جهان و منزهترین نوابغی که گیتی تاکنون توانسته است پرورش دهد، به شمار نیاوریم [ستم بزرگی مرتکب شدهایم]. همانا باید او را بزرگترین و یگانه شخصیتی بدانیم که قارهی آسیا میتواند به وجود چنین فرزندی به خود ببالد.
با در نظر گرفتن وضع اعراب پیش از ظهور محمد و مقایسهی آن با اوضاع بعد از قیام او و اندک تفکری در شعلهی عشق و علاقهای که در قلوب یک صد و شصت میلیون([۲۳]) پیروانش برافروخته شده و تا به امروز به همان حال باقی است، به خوبی احساس میکنیم که اگر از تمجید و تکریم چنان مرد بزرگ و فوق العادهای خودداری کنیم، بیشرمی و بیانصافی است؛ باز اگر ظهور او را تصادفی کورکورانه بدانیم، مثل این است که در قدرت قاهر و نافذِ خدای متعال، شک کردهایم»([24]).
…..ادامه دارد
[۱]- Thomas Carlyle
[۲]- Hero and Heroworship
[۳]- و اینک هزار و چهارصد سال از پرتو افشانی خورشید اسلام سپری شده است. اما هنوز روشنی بخش دلهای صدها میلیون نفر در سرتاسر گیتی است. (مؤلف)
[۴]- نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام، پاورقی ۳، ۳۵۳٫
[۵]- Schimmel, Annemarie
[۶]-محمد، رسول خدا؛ ۵۹٫
[۷]- Boulain livaie
[۸]- Lavie de Mahomet, Amsterdam, 1730, p.177.
[۹]- پاک و بیآلایش.
[۱۰]- اغلب ایرانیان آتشپرست بودند، نه خورشیدپرست. (مؤلف)
[۱۱]- نگرشی بر رویارویی غرب با اسلام؛ ۳۴۶-۳۴۷٫
[۱۲]- Karen Armstrong
[۱۳]- MUHAMMAD. ABiography of Prophet
[۱۴]- زندگینامۀ پیامبر اسلام، ۶۳٫
[۱۵]- نظریات دانشمندان جهان دربارۀ قرآن و محمد، ۷۱٫
[۱۶]- Washington Irving.
[۱۷]- تاریخ ایران، ۱/۷۲۶٫
[۱۸]- Marks, Karl haynris.
[۱۹]- محمد عندالعلماء الغرب، ص ۱۰۱٫
[۲۰]- Will Durant.
[۲۱]- نظریات دانشمندان جهان درباره قرآن و محمد ، ص ۱۶۰٫
[۲۲]- John Daven Port.
[۲۳]- آماری که دیون پورت ارایه کرده است، مربوط به سال ۱۸۶۹ میلادی است و جمعیت فعلی مسلمانان جهان، افزون بر یک میلیارد و پانصد میلیون نفر است. (مؤلف)
[۲۴]- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن؛ سیزده – پانزده.