ما همیشه گفته ایم که احادیثی که در کتاب های حدیث ما درج شده اند همه صحیح السند نیستند و باید ما قول علمای حدیث را در آن باره ببینیم و خوشبختانه علمای امت که الله با آنها جزای خیر بدهد تکلیف همه احادیث را روشن کرده اند دیگر نیازی نیست که ما درمسایل اعتقادی به احادیث ضعیف یا دروغ استناد کنیم.
اما علمای شیعه گوش شنوا ندارند و برای فریب مردم شیعه پی در پی به احادیث جعلی استناد میکنند احادیث دروغی که اجداد رافضی آنها به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت داده اند مثلا اینگفته شیعه را ببینید.
سخن شیعه:
برای اینکه در دل جویندگان حق و حقیقت ذره ای شک در مورد یکی از صدها فضیلت موجود در کتب معتبر اهل سنت-علی رغم حذف و نابود کردن تعداد بیشماری از آنها در طول تاریخ-شکی باقی نماند برای نمونه و مشتی از خروار حدیث معروف "ضربه علی یوم الخندق"را از کتب آنها برایتان نقل می کنم!
حاکم نیشابوری در "مستدرک" معروف خود چنین آورده المستدرک – ج ۳ – ص ۳۲
کتاب الهجره- فصل:ذکر مبارزه علی رضی الله عنه عمرو بن عبد ود
حدثنا لؤلؤ بن عبد الله المقتدری فی قصر الخلیفه ببغداد ثنا أبو الطیب أحمد بن إبراهیم ابن عبد الوهاب المصری بدمشق ثنا أحمد بن عیسى الخشاب بتنیس ثنا عمرو بن أبی سلمه ثنا سفیان الثوری عن بهز بن حکیم عن أبیه عن جده قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لمبارزه علی بن أبی طالب لعمرو بن عبد ود یوم الخندق أفضل من اعمال أمتی إلى یوم القیامه *
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در مورد مبارزه علی بن ابی طالب با عمرو بن عبد ود در روز جنگ خندق فرمودند: بهتر از همه اعمال امت من تا روز قیامت است!.
پاسخ اهل سنت:
بله حاکم این حدیث را روایت کرده اما نگفته که آن را با دو گوش خودم از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده ام بلکه «نوشته از لؤلؤ پسر عبد الله المقتدری در قصر الخلیفه ببغداد شنیدم که او گفت که در دمشق از أبو الطیب أحمد بن إبراهیم ابن عبد الوهاب المصری شنیده که این مصری از أحمد بن عیسى الخشاب شنیده و این آقای خشاب مدعی بوده که از عمرو بن أبی سلمه شنیده و او هم بنوبت خود از سفیان الثوری از بهز بن حکیم شنیده و بهز از پدرش حکیم شنیده و حکیم هم از پدرش شنیده و پدر حکیم گفته که از رسول الله شنیدم که فرمود…… پس دیدید بین حاکم تا رسول الله هشت نفر فاصله است کافیست یک نفر از این ۸ نفر دروغگو باشد تا زحمت حاکم بباد رود»
درباره این حدیث امام ذهبی گفته که دروغ است واضافه کرده : این را یک رافضی زشت رو و زشت سیرت جعل کرده…
شیخ آلبانی نظر ذهبی را تایید میکند و حدیث را دروغ میداند و میگوید دلیلی که باعث شده تا این حدیث را نپذیریم
همانا بودن الخشاب در سلسله راویان است که به گفته ابن طاهر و دیگران او مردی کذاب است و آلبانی در ادامه میگوید شاید این الخشاب کذاب این روایت را از دروغگوی دیگری بنام کاهلی کوفی گرفته است که حدیث های دروغینی از او در کتب موجود است
پس معلوم شد که این حدیث را خشاب جعل کرده و از دل خود آنرا رسانده به رسول الله صلی الله علیه وسلم.
پس دانستن این نکته لازم است که وقتی حاکم رحمه الله حدیثی را در کتابش با سندش نوشته پس بری الذمه است زیرا گفته من این را از فلان شنیدم و فلان از فلان شنیده حالا حاکم همه این افراد را دقیقا نمیشناخته یا می شناخته و به آنها حسن ظن داشته در حالیکه آنها لایق این گمان نیک نبودند.
اما این ادعای شیعه که ما احادیثی که در مدح علی رضی الله عنه است را حذف کرده ایم ادعایی دروغ است معنی این حرف شیعه این است که پیشینیان ما در کتب خود فضایل علی را نوشته بودند و یعنی اینکه طرفدار علی بودند پس چرا شیعه میگوید اصحاب همه مرتد شدند جز چند نفر انگشت شمار؟!
ما از شما شیعه ها میپرسیم این تعداد بیشمار حدیث به ادعای شما حذف شده در مدح علی را چه کسانی نقل کرده اند؟! نه این است که راوی صحابه هستند ؟ پس آیا این معقول است که از یک طرف در مدح علی صادقانه حدیث ها را بگویند و از طرف دیگر او را بزنند و زنش را بکشند؟!
پس این ادعایی بی نهایت جاهلانه و دروغی آشکار است و حقایق این چیزهایست که در زیر مینویسم:
۱ در کتاب های ما احادیث زیادی در مدح علی است مثل (فردا پرچم را بدست کسی میدهم که الله و رسولش را دوست دارد و الله و رسول الله هم او را دوست دارند) اگر ما میخواستیم احادیث در مدح علی را حذف کنیم اول اینرا حذف میکردیم پس حقیقت این است که ما واقعیت ها را انعکاس داده ایم
۲ – رافضی ها از اول بودند آنها از اول هم دروغ میگفتند و احادیثی دروغین جعل میکردند این احادیث به کتب ما راه پیدا کرد اما علمای ما آنها را تشخیص دادند و حذف کردند
اما فرزندان آن رافضی ها تا امروز میخواهند از دروغ اجداد خود سوء استفاده کنند ،که این خیالی باطل است.
نویسنده: محمد باقر سجودی
مقاله پیشنهادی
راز هستی من در این جهان چیست؟!
راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمدهام؟! پس از مرگ به …