یک دلیل آشکار بر صداقت علمای اهل سنت

اول این حدیث را ببینید رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:ى" ما تریدون من علی ؟ إن علیا منی و أنا منه و هو ولی کل مؤمن بعدی " (شما از جان علی چه میخواهید ؟ علی از من و من از علی هستم و علی دوست و محبوب هر مومن، بعد از من است) این حدیث در این کتابها است:الترمذی/النسائی /ابن حبان/الحاکم/الطیالسی/مسند أحمد /ابن عدی. یعنی در ۷ کتاب ما ثبت است
انگیزه فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم این بود که ایشان سپاهی را فرستاد و حضرت علی رضی الله عنه را امیر آنها نمودند و علی کنیزی را به غنیمت گرفت و با او همبستر شد، این بر یارانش گران آمد و به او اعتراض کردند و ۴ نفر از یاران پیامبر با هم قرار بستند که جریان را برای رسول الله صلی الله علیه وسلم بگویند و عادت این بود که هر مسافری که از سفر به مدینه بر میگشت، اول به دیدار رسول الله صلی الله علیه وسلم میرفت. و به ایشان سلام میکرد بعد میرفت خانه خودش
این ۴ نفر هم همراه لشکر چنین کردند و وقتی با رسول الله روبرو شدند، بعد از سلام یکی از انها برخاست و عرض کرد : یا رسول الله آیا ندانستی که علی چه کرد ؟ این و آن عمل ها را مرتکب شد!
رسول الله صلی الله علیه وسلم به گفته های او توجه ننمود، پس دومی بلند شد و گفته های اولی را تکرار کرد، باز رسول توجه نکرد، پس سومی همان حرفهای دومی را گفت، رسول همچنان اعتنا نکرد، بعد چهارمی برخاست و عین سخنان دوستان خود را گفت، در این وقت، رسول الله صلی الله علیه وسلم رو به او کرد؛ در حالیکه آثار غضب بر چهره ایشان نمایان بود؛ و فرمود:
((از علی چه میخواهید ؟ من از علی هستم و علی از من است و او محبوب هر مومنی بعد از من است))

حالا ببینیم نظر آلبانی در باره این حدیث چیست:
اول بیایید او را بشناسید، شیخ آلبانی محدث بزرگ قرن ماست، که شهرتش در شرق و غرب عالم اسلامی پیچیده و امروزه کمتر کتاب دینی است که نوشته شود و در آن حدیثی ذکر شود و نظر آلبانی را درباره آن حدیث ننویسند.
شیعه ها، آلبانی را بخاطر سلفی بودنش، یک وهابی دو آتشه و دشمن اهل بیت میدانند .
شیخ آلبانی درباره این حدیث میگوید:
این حدیثی حسن ( نیکو) است و همگان از جعفر بن سلیمان روایت کرده اند و او مورد اطمینان است و از راویان کتاب مسلم است و بقیه راویان نیز مورد اطمینان هستند و برای همین امام حاکم گفته این حدیث، حتی با شرط امام مسلم نیز صحیح است .
و امام ذهبی نیز این روایت را صحیح میداند.آلبانی در ادامه میگوید که این حدیث شاهدی هم دارد که أجلح الکندی از عبد الله بن بریده از پدرش روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم دو گروه را به یمن فرستاد در راس یکی از این دو گروه حضرت علی بود….. و دنباله داستان همان است که گفتیم فقط در آخر میگوید که رسول صلی الله علیه وسلم در جواب اعتراض فرمود :" لا تقع فی علی،فإنه منی و أنا منه و هو ولیکم بعدی و إنه منی و أنا منه و هو ولیکم بعدی ". أخرجه أحمد ( ۵ / ۳۵۶ ) .

«علیه علی حرف نزن من از او و او از من است و دوست شما بعد از من اوست او از من و من از اویم و بعد از من، دوست شما اوست».
شیخ آلبانی در باره این حدیث دوم میگوید که اسنادش نیکوست و تمام راویان،راویان بخاری مسلم هستند جز الأجلح ابن عبد الله الکندی، که درباره اش اختلاف کرده اند. در " التقریب " نوشته شده که او شیعه،اما صادق است.
شیخ آلبانی میگوید:اگر کسی اعتراض کند که در سلسله راویان یک شیعه وجود دارد و در روایت اول هم جعفر بن سلیمان شیعی حضور داشت، آیا این دلیل نیست که این حدیث دروغ است؟! پس در جواب این اعتراض میگویم نه زیرا سبب قبولی حدیث راستگویی و خوبی یاداشت و دارا بودن حافظه قوی است .اما مذهب راوی، این بین او و خدایش است و الله او را محاسبه خواهد کرد و ربطی به کار ما ندارد.بنابراین حدیث از شیعه راستگو را قبول میکنیم برای همین است که میبینیم بخاری و مسلم در صحیح خود بسیار از خوارج یا شیعه حدیث روایت کرده اندومثال امام ابن حبان جلوی ماست او این حدیث (از علی چه میخواهید )

را در صحیح خود نوشته، ولی در همان حال درباره راوی؛ یعنی جعفر بن سلیمان؛ در کتاب دیگر خود (مشاهیر علماء الأمصار) مینویسد که او شیعه بود و در شیعه بودن غلو میکرد ، حتی شیعه ای بوده که به حضرت ابوبکر و عمر رضی الله عنهما بغض داشت هرچند که این بغض پیش من به اثبات نرسیده،اما اثبات رسیده یا نه ولی در این اختلاف نیست که او شیعه بوده و لازم نیست هر شیعه ای دشمن ابوبکر باشد بلکه علی را افضل تر میداند.
با همه این حرف ها،ابن حبان درباره جعفر بن سلیمان مینویسد :جعفر بن سلیمان از افراد مورد اطمینان و دقیق در نقل روایات است .
و در بین علمای اهل حدیث کسی مخالف این نیست که میتوانیم از اخبار صادقی که محتاط در نقل روایت است، استفاده کنیم، هرچند که در او بدعتی باشد ؛البته بشرطیکه بدعت خود را تبلیغ نکند؛آلبانی بعد از این سخن ابن حبان، نظر خود را میگوید:
البته ابن حبان در این سخن که جعفر بن سلیمان به ابوبکر و عمر رضی الله عنهما کینه داشت حرف یزید بن هارون را شاهد میاورد و این یزید بن هارون را کسی نمیشناسد و او ناشناس است و پس این تهمت اعتبار ندارد.
در ادامه،شیخ آلبانی برای اثبات درستی این حدیث،به وجود آنها در کتب دیگر اشاره میکند و میفرماید :
اما قسمتی از این حدیث مورد بحث،شاهد در صحیح بخاری دارد، یعنی این قسمت:

" إن علیا منی و أنا منه " . و قسمت دیگر آن در مسند امام احمد است یعنی این بخش( أنت ولی کل مؤمن بعدی ) که حاکم آنرا صحیح میداند و ذهبی هم با او موافق استو من هم ( که شیخ ألبانی ) باشم با هر دوی آنها موافقم یعنی حدیث کاملا صحیح است. و این مشابه همان فرموده دیگر پیامبر درباره علی است :" من کنت مولاه فعلی مولاه .. که در جای دیگر ثابت نمودم آن روایت نیز صحیح است .
حالا سخن آخر شیخ آلبانی را ببینید:
اما در حیرتم! سخت در حیرتم که چگونه شیخ الاسلام ابن تیمیه جرات کرد، این حدیث را انکار کند و آنرا دروغ بشمارد؟؟
شیخ الاسلام رحمه الله، در کتاب منهاج السنه با وجودیکه بهترین جواب را به شیعه داد و در آن چه خوب ثابت کرد ادعای شیعه در برداشت از این حدیث دروغ است، باز این روایت را منکر شد!
سخنان ابن تیمیه را بین دو قوسین مینویسم :
((موالات در اینجا ضد معادات است ( دوستی برعکس دشمنی ) و این دستوری ثابت برای هر مومن است که مومنان دیگر را دوست بدارد و در راس آن مومنان،باید علی را دوست بدارند و علی نیز آنها را دوست بدارد و این حدیث،رد کار ناصبی ها و خوارج است .
و در احادیث دیگر رسول الله صلی الله علیه وسلم سخنان مشابه ای درباره قبایل اسلم و غفار و انصار و قریش و دیگران گفته اند، آنها را دوستان خود و خود را دوستان آنها دانسته اند.
و بر خلاف گمان شیعه این حدیث هرگز دلیل نیست که علی سزاورتر بود به خلافت از ابوبکر و عمر.

زیرا که مولاه و ولایه دو چیز جدا هستند و رسول الله صلی الله علیه وسلم نفرموده علی والی همه مومنان است…….))
ابنجا سخن ابن تیمیه به پایان میرسد و شیخ آلبانی میگوید : با وجود این جواب بسیار جالب و قوی، نمیدانم که چرا شیخ الاسلام حدیث را رد میکند؟!، شاید به خاطر عجله و زیاده روی در پاسخ به شیعه چنین کرده است!
از الله میخواهم که ما و او را بیامرزد
پایان سخنان شیخ آلبانی که از کتاب " السلسله الصحیحه " 5 / 261 برای شما نقل کرده ام
حالا ای خواننده گرامی :
از این نوشته شما میتوانید پی به صادقت علمای اهل سنت ببرید
۱= اولا خود شیخ آلبانی از علمای بزرگ و معتبر ماست قول او به تنهایی سند است، و بزرگترین جایزه خدمت به سنت را،سعودی ها به در خانه اش بردند و تقدیم او کردند. منظورم این است که مورد تایید علمای سلفی و غیر سلفی است و بقول علمای شیعه از بزرگترین وهابی هاست!!
با این وجود میبیند که میگوید حدیث صحیح است و با نظر شیخ السلام ابن تیمیه مخالفت میکند .
مقام شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز پیش ما بی حد زیاد است همین بس که او را شیخ الاسلام میگوییم و آلبانی هم او را شیخ الاسلام میگوید و کتاب منهاج السنه بهترین کتاب در رد شیعه است، اما دیدم که آلبانی تکذیب حدیث را توسط ابن تیمیه ( یک اشتباه ابن تیمیه ) را هم نپسندیده و هم از ایشان انتقاد کرده و از جراتش، اظهار حیرت نموده است.

پس نتیجه اینکه ما علی را دوست داریم
فقط یک حدیث به این مهمی( همین حدیث مورد بحث ) در ۷ کتاب ما ثبت است و علمای ما گفتند صحیح است
۲ = یک عالم مشهور گفته صحیح نیست دیدیم که این حرفش را قبول نکردند و از او انتقاد نمودند و از مقامش نترسیدند
۳= دیدید انصاف اهل سنت را که با وجودیکه راوی اصلی یک شیعه است حدیث را از او قبول میکنند زیرا آن شیعه راستگو بوده، این خود ثابت میکند که کتابهای ما بر اساس غرض ورزی جمع آوری نشده و سیاست در جمع آوری احادیث دخلی نداشته است.
شما تمام کتابهای شیعه را بگردید یک حدیث در مدح عمر ندارد! سراسر ذم است
و تمام کتب ما را بگردید یک حدیث در ذم علی ندارد سراسر مدح است .

حتی حیفمان آمد حدیثی را که راویش شیعه ای تندرو،اما راستگو، است را بازگو نکنیم

۴ = و ابن تیمیه رحمه الله ثابت کرد که منظور از( ولی) در اینجا محبت داشتن با علی است و اگر رسول الله صلی الله علیه وسلم میخواست او را خلیفه کند میفرمود علی بعد از من والی شماست
و شیخ الاسلام ثابت کرد که برداشت شیعه از حدیث، خلاف مقصود حدیث است.
و در قرآن هم ولی به معنی دوستی آمده ومعنای ولی در زبان عربی: یاور، دوست، محب و محبوب است. جمعش اولیاء است. (مانند ولی الله، اولیاء الله و غیره).
لفظ ولی در قرآن مجید برای الله تعالی نیز بکار رفته است:
[اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آَمَنُوا] {البقره:۲۵۷} الله دوست مردمانی که ایمان آورده اند است. و برای مؤمنین نیز استعمال شده و بطرف الله تعالی مضاف شده است:
[أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ] {یونس:۶۲} آگاه باشید که دوستان خدا هیچ ترس و هیچ اندوهی (از وقایع گذشته)در دل آنها نیست.
و همین لفظ در حق مؤمنین بکار رفته در حالی که به طرف مؤمنین دیگر نسبت داده شده است:
[وَالمُؤْمِنُونَ وَالمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ] {التوبه:۷۱} مردان و زنان با ایمان یاور ودوست همدیگرند.
بنابراین میبیند که ادعای شیعه و معنی کردن ولی به والی هم خلاف قران است هم خلاف حدیث!

اما علمای شیعه برای پیروی از هوای نفس ؛ نه به قرآن نیاز دارند نه به روایات صحیح.
پس ای دوستان شیعه!
آیا شما فرق آشکار بین جواهر ( علمای اهل سنت ) و خرمهره ( علمای شیعه ) را نمیبینید ؟!!

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …