اتهام شراب به حضرت عمر رضی الله عنه!

شبهه شیعه:
یکی دیگر از فضایلی که اهل سنت برای خلیفه دوم شمرده اند، شراب خواری ایشان بوده است.
عبد الرزاق صنعانى که استاد بخارى محسوب مى‌شود در المصنف مى‌نویسد:
حدثنا أبو بکر قال حدثنا بن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال بلغنی أن عمر بن الخطاب سایر رجلا فی سفر وکان صائما فلما أفطر أهوى إلى قربه لعمر معلقه فیها نبیذ قد خضخضها البعیر فشرب منها فسکر فضربه عمر الحد فقال له إنما شربت من قربتک فقال له عمر إنما جلدناک لسکرک.
عمر بن خطاب در سفر همراه مردى روزه دار بود؛ موقع افطار، مرد از مشک عمر که در آن شراب بود و شتر آن را تکان داده بود نوشید و مست شد! عمر او را حد زد! آن مرد گفت: من از مشک تو نوشیدم!
عمر در پاسخ گفت: من تو را به خاطر مست شدن حد زدم!
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۵، ص ۵۰۲، ح۲۸۴۰۱، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی – بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۳هـ.
حال پرسش ما از برادران اهل سنت این است اگر خلیفه دوم شارب خمر نبوده، شراب در مشک او چه مى‌کرده است؟ احتمالا چون این شخص مشک خلیفه را خالى کرده، بر او حد جارى شده است.
همان طور که ملاحظه کردید، ما این روایات را از منابع اهل سنت نقل کردیم نه از منابع شیعه؛ لذا این اهل سنت هستند که باید پاسخگوى این مسائل باشند.

جواب ما:
قبل از بررسی متن روایت بیایید به سند آن نظری بیاندازیم.
این روایت از دو طریق نقل شده
طریق اول: از طرف سعید بن ذی لعوه می باشد که مجهول الحال است و امام بخاری در مورد خود و روایتش میگوید: سعید بن ذی لعوه عن عمر فی النبیذ یخالف الناس فی حدیثه، لا یعرف.
طریق دوم از سمت حسان بن مخارق است که او نیز مستور است و آلبانی در موردش میگوید: حسان بن مخارق ، فهو مستور لم یوثقه أحد غیر ابن حبان

گذشته از این هر دو راوی نام آن شخص اعرابی را ذکر نکرده اند و این نیز خود بر جرح روایت می افزاید.
و اما متن روایت:
باید پرسید :از کجای این روایت شراب خواری حضرت عمر رضی الله عنه(خاکم به دهان) ثابت میشود؟؟ حضرت عمر(رضی الله عنه) خودشان شخصی را که مست شد! حد میزند، آنوقت خودش شراب خوار است؟؟!!! آن هم عمری که به خاطر مست شدن، پسرش را آنقدر تازیانه میزند که در زیر آن میمیرد؟؟(۱)
اگر حضرت عمر خودش شارب خمر بود!که آن مرد عرب ،شاکی میشد و میگفت: خودت شراب میخوری و مست میشوی ولی اگر من مست شوم مرا حدا میزنی؟
وانگهی در متن روایت، آن شربت را نبیذ(۲) گفته اند ولی مدعی با کمال پر رویی در ترجمه آن کلمه عامیانه شراب را به کار برده اند.
و اما نبیذ: از روایات صحیح ثابت است که خوردن نبیذ نه تنها حرام و مکروه نیست بلکه شربتی است که خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از آن نوشیده اند و همینطور دیگر صحابه از جمله ابن عباس(رضی الله عنه) از آن مینوشیده و ابن مسعود که آن را حلال دانسته است.
اما در مورد طریقه حلت آن اختلافاتی وجود دارد و قول اجماع آن است که خوردن نبیذ حرام نیست ولی اگر این خوردن به حدی باشد که باعث مستی گردد، آن وقت حد بر آن شخص جاری میشود، همانطور که استفاده تریاک به اندازه نیازدارویی(۳) چون ضرری ندارد، اشکالی ندارد ولی اگر استفاده از آن به اندازه ای باشد که موجب زیانهایی بر بدن گردد حرام و گناه است.ولی در مورد خمر اینگونه نیست و ذره ای از آن حرام و مستوجب حد است ، حتی اگر ذره ای از آن را با چیزی خلط کنند نیز حرام است. این ادعای ما شبیه سخن عالم شیعی ، " شیخ محمد حسن نجفی " است که در جواهر الکلام(۴) میگوید:
(به اختصار)در خمر کم و زیادش فرق نمی‌کند اگر یک جرعه از خمر هم بنوشد حد می‌خورد اما در نبیذ این جور نیست باید سکرآور باشد به قدری بخورد که مست بشود تا حد واجب شود و ما دیروز عبارت مرحوم صدوق را که قائل به تفصیل بود مطرح کردیم.
و روایتی نیز به این شکل نزد اهل تشیع موجو است:
صحیحه‌ی ابی الصباح کنانی (5) عن ابی عبدالله (علیه السلام) » از امام سوال کردم چه نظر می دهید، اگر شارب نبیذ را دستگیرش کردند اما با خوردن نبیذ مست نشده بود. حکم چیست؟ (أیجلد قال لا) امام فرمود نه حد نمی خورد.
و دکتر سید سابق در کتاب فقه السنه خود به نقل از بدایه المجتهد ابن رشد اینگونه مینویسد:
و  اتفاق  کرده‌اند بر اینکه " نبیذ"خوردن مادامی‌ که شدت طرب و مستی “‌خمر” در آن پدید نیاید حلال است چه  پیامبرصلی الله علیه و سلم فرموده است‌:" فانتبذوا، وکل مسکر حرام   [از نبیذاستفاده‌کنید  ولی  هر  چیزی‌که  مست ‌کننده  باشد  حرام  است‌]‌".
و ثابت شده است‌که پیامبر صلی الله علیه و سلم "نبیذ"می‌ساخت وآب میوه می‌گرفت و در روزهای دوم و سوم  آن را می‌ریخت‌. و درباره دو مسئله با هم اختلاف کرده‌اند، یکی در‌باره ظروفی‌که درآنها " نبیذ "ساخته می‌شود و  بعمل  می‌آید. و دوم درباره ساختن " نبیذ "از دو چیز مانند دو نوع خرمای  “‌بسر”  و “‌رطب‌”  و  “‌خرما”  و  “‌موی(۶)

بعد از این دو قول از دو عالم از دو فرقه ، به جواب حضرت عمر توجه کنید که در جواب جبهه گیری مرد عرب میگوید:من تو را به خاطر مست شدن حد زدم.(نه به خاطر نبیذ خوردن)
پس اگر نبیذ حرام بود آن اعرابی جبهه نمیگرفت و حضرت عمر چنین استدلال نمیکرد.
ضمناً اگر نبیذ حکم خمر را داشت پس باید کسی که از آن استفاده کند فاسق محسوب شود و سخنانش را ترک گفته و بر او حد جاری کرد ولی میبنیم که یکی از بزرگترین راویان اهل تشیع نبیذ مینوشیده ولی نه تنها بر او حد زده نشده و جرح نشده بلکه اهل تشیع هزاران مدح بر آن ذکر میکنند!
این راوی که ابو حمزه ثمالی،ثابت بن دینار باشد. در کتب رجال اهل تشیع از او به عنوان اجلٌای اصحاب امامیه یاد شده . او کسی است که صدوق گواهی به عدالت او داده و نجاشی او را از بهترین اصحاب امامیه میداند و از امام رضا(علیه السلام) روایت میکنند که او گفت: أبو حمزه الثمالی فی زمانه کلقمان فی زمانه = ابو حمزه ثمالی در زمانش مانند "لقمان" در زمان خودش است!!! و همینطور از امام صادق(ع) نقل میکنند که گفت: أبو حمزه فی زمانه، مثل سلمان فی زمانه = ابو حمزه در زمانش مانند سلمان فارسی در زمان خودش است! و اما همین شخصی که شخصیتی همچون زراره و هشام در نزد اهل تشیع است نبیذ مینوشیده و استفاده میکرده است!!
حال میپرسیم اگر شما نبیذ را همچون خمر میدانید پس باید ابوحمزه به علت فسق، جرح میشد و نه این همه مدح!!! چرا در سخن خود صادق نیستید؟؟

شیخ طوسی در مورد نبیذ میگوید:
« ولا بأس بشرب النبیذ غیر المسکر، وهو أن ینقع التمر أو الزبیب ثم یشربه وهو حلو قبل أن یتغیر»(7)
و اما روایاتی که حلال بودن نبیذ را میرساند:

احمد از بکر بن عبداللَّه روایت نموده، که اعرابی به ابن عباس (رضى اللَّه عنهما) گفت: چرا آل معاویه شربت آب و عسل مى دهند، و آل فلان شیر مى دهند، و شما شربت نبیذ مى دهید؟ آیا این بر اثر بخل تان است، یا نیازمندى دارید؟ ابن عباس پاسخ داد: نه ما بخیل هستیم و نه هم نیازمندى داریم، ولى پیامبر خدا ص روزى که اسامه بن زید نیز در عقبش سوار بود، آمد و نوشیدنى خواست و ما از این – یعنى شربت نبیذ – به او دادیم، و او از آن نوشید و گفت: «خوب کردید، اینطور بسازید!»(8)

از جعفربن تمام روایت است، که گفت: مردى نزد ابن عباس (رضى اللَّه عنهما) آمد و گفت: درباره این آب کشمش که براى مردم مى دهید چه فکر مى کنى؟ آیا این سنتى است، که از آن پیروى مى کنید، یا اینکه این را از شیر و عسل بر خود آسانتر(ارزانتر) مى بینید؟ ابن عباس گفت: پیامبر خدا ص نزد عباس در حالى آمد که وى به مردم نوشیدنى مى داد، و گفت: «به من نوشیدنى بده، آن گاه عباس کاسه هاى بزرگى از نبیذ را خواست، و کاسه اى از آن ها را براى رسول خدا ص داد و او نوشید، و گفت: «خوب کردید، اینطور بسازید!» ابن عباس مى گوید: بنابراین خوشم نمى آید که این شربت نبیذ برایم به شربت عسل و شیر تبدیل شود، البته به خاطر قول رسول خدا صلی الله علیه و سلم، : «خوب کردید اینطور بسازید».(9)

در تفسیر عیاشى( از تفاسیر شیعه) از ابى الصباح از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: من از آن جناب از" نبیذ" و" خمر" پرسیدم که آیا هر دو به یک منزلت و هر دو حرامند؟ فرمود: نه، نبیذ به منزله خمر نیست، زیرا خداى تعالى خمر را حرام کرده چه کم باشد و چه زیاد، کما اینکه میته و خون و گوشت خوک کم و زیادش را حرام نموده، و رسول اللَّه (صلی الله علیه وسلم) از هر مشروبى مسکرش را تحریم کرده، و البته هر چه را که رسول اللَّه صلی الله علیه و سلم تحریم کند خدا تحریم کرده است.(۱۰)

پس همانطور که خواندیم خمر کم و زیادش حرام است ولی نبیذ تا به مستی نرسد مشکلی ندارد.
نتیجه: صحت این روایت در هاله ای از ابهام است و در صورت صحت نیز باید گفت، ثابت نیست که حضرت عمر رضی الله عنه از آن نبیذ برای نوشیدن استفاده کرده آن هم در صورتی که محمد صلی الله علیه و سلم آن را حرام ندانسته بلکه از آن نوشیده است. پس از این روایت فقط و فقط کینه توزی اهل رفض مشهود است و لا غیر.
البته اگر بگویید: این روایت در کتاب خود شماست و به ما چه؟ ما میگوییم: در کتب ما روایتی موجود است که میگوید: حضرت علی رضی الله عنه در هنگام نماز خواندن مست بوده و قبل از آن شراب نوشیده آیا شما آن را قبول میکنید؟

سنن ترمذی ح ۲۹۵۲ :علی بن أبی طالب قال صنع لنا عبد الرحمن بن عوف طعاما فدعانا وسقانا من الخمر فأخذت الخمر منا وحضرت الصلاه فقدمونی فقرأت قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون قال فأنزل الله تعالى { یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنتُمْ سُکَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ } (النساء/ ۴۳)
از علی بن ابی طالب نقل شده است که گفت : عبد الرحمن بن عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد ؛ وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد ؛ عبد الرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه خواندم « لا اعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون » پس خداوند این آیه را نازل نمود که :"ای کسانی که ایمان آوردید ! مبادا در حال مستی به سراغ نماز روید ، تا زمانی که بدانید چه می گویید".
اگر قبول دارید باید هر دو را قبول کنید.

                                                                                                                                               التماس دعا

                                                                    ********************************

۱ -البته بعضی با استدلال به چندی از روایات معتقدند که پسرش در زیر تازیانه نمرد و بعد از آن ماجرا چندی زنده بود و بعضی هم به کل ماجرای تازیانه را نفی میکنند و میگویند: تنها سیلی بر صورت فرزندش زده و بس چونکه قبلاً حد او جاری شده بود!! .. و الله اعلم
۲ – " نبیذ" عبارت ازاین بوده که مقدارى خرما یا کشمش را در ظرفى که مقدارى آب در آن بود مى ریختند و چند روزى مى گذاشتند، و سپس مى نوشیدند گرچه رسماً شراب نبود، ولى بر اثر گرمى هوا مواد قندى آن تبدیل به الکل خفیفى مى شد(تفسیر نمونه مکارم شیرازی)
۳ -مانند داروی استامینوفن کدئین که بسیار رایج و مشهور است.و همینطور فنتانیل که نوعی مسکن است!
۴ – جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی ، جلد ۴۱ ص ۴۵۰ به بعد .انتشارات اسلامیه تهران
۵ – وسائل الشیعه الحر العاملی ، ج۲۸، ص۲۲۴، باب ۴ از ابواب حد مسکر، ح۴ ،چاپخانه :مهر، قم
۶ – بسر: غوره خرما ؛ رطب: خرمای تازه ؛ تمر: خرما ؛ مویز: انگور خشک شده
۷-النهایه طوسی ص ۵۹۲ ،ناشر : انتشارات قدس محمدی – قم
۸ -ابن کثیر با دو سند صحیح آن را روایت کرده است :بدایه والنهایه ج۵ ص ۲۱۱ ، دار إحیاء التراث العربی
۹ -طبقات ابن سعد ج۴ ص ۲۵ – 26 ، دار صادر ، بیروت( البته در این روایت ضعف مشاهده میشود.)
۱۰ -تفسیر عیاشى ج ۱ ص ۳۴۰ ح ۱۸۴٫ به نقل از تفسیر المیزان

 

نویسنده: ابوبكر بن حسين (رحمه الله)

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …