چرا در کتب حدیث، احادیث جعلی بیشماری وجود دارد؟

سوال این است : مگر امام نسایی و ابن ماجه و احمد حنبل و ابوداود و یا دیگران، علمای علم حدیث نبودند، پس چرا در کتابهای آنها احادیث ضعیف بفور وجود دارد؟
بعضی از این روایت ها به قدری خنک و ناپخته هستند که در همان نگاه اول میفهمی که جعلی است، پس چرا آن علمای بزرگ نفهمیدند و آنها را در کتابهای خود ثبت نمودند؟

جواب این است
قران به تنهایی پاسخگوی همه سوالهای دینی نیست، و از این گذشته خود قران ده ها بار از ما خواسته که از رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی کنیم، اما بعد از وفات رسول الله از کی باید اطاعت کنیم؟ جواب معلوم است باید که از سخنان رسول الله پیروی نماییم.
بنابراین به حکم و فرمان قرآن، سنت نیز تقریبا به انداز ه کلام الله برای ما مهم است،البته سنت و قرآن فرق های با هم دارند
یک فرق مهم (که موضوع بحث ماست) این است که قرآن بی کم کاست و بدون هیچ شکی، همه آیاتش همان کلامی است که جبریل امین از الله به رسول الله صلی الله علیه وسلم رسانده و رسول الله آنرا با زبان خود برای مردم گفتند.
عقیده ما در باره قرآن این است که نه کم شده نه زیاد،نه آیاتش عوض شده نه سوره هایش جابجا گشته،خلاصه باور ما این است که بی کم کاست قران همان است که همیشه بوده و همیشه خواهد بود
اگر کسی کوچکترین شکی در کلمه ای یا حرفی از حرفهای قران کند و بگوید از قران نیست کافر میشود و حتی اگر کسی قرآن فعلی را قبول کند اما بگوید آیاتی از آن حذف شده باز بر ملت اسلام باقی نمیماند
اما سنت اینطور نیست، الله آن را همچون قرآن حفظ ننموده است و به همین خاطر اختلاف درباره سنت زیاد است شیعه ها، اصلا کتابهای سنت ما را قبول ندارند و نزد اهل سنت هم درباره درجه صحت بعضی از احادیث، با یک دیگر اختلاف هست.
دلیل این اختلاف این است که دشمنان اسلام توانستند اعتماد مردم را جلب و دروغ های را به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت دهند، آخرین این دروغ ها را محمد باقر مجلسی و شاگردانش گفته اند مجلسی به تنهایی ده ها جلد کتاب در حدیث نوشت و هزاران گفته را به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت داد در حالیکه بین او ورسول الله ۱۱۰۰ فاصله بود و عجیب این است که شیعه ها نوشته او را دین خود کرده اند!!!
از موضوع بحث دور نشویم، اهمیت سنت باعث شد تا بعضی از نویسندگان اهل سنت، در سده های نخست، هرچی را که هرکس گفت و مدعی شد سخنان رسول الله است ثبت کنند، آنها خوب و بد را جمع میکردند تا خوب ضایع و نابود نشود.
این رسم و قانون آن زمان بود که نویسندگان کتب حدیث، روایات را با ذکر سلسله نام تک تک راویان، در کتب خود مینوشتند و به این ترتیب خود را بری ذمه میکردند.

برای همین است که میبینیم نویسندگان کتب ما گاهی حدیثی را در کتابهایشان مینویسند و در همان حال آنرا خودشان هم قبول ندارند!
این دلیل اصلی ورود احادیث ضعیف به کتب ماست.
و اگر بپرسید چه فایده ای در نقل احادیث نادرست است میگوییم فایده را گفتم فایده این است که اگر یک حدیث درست در بین صد حدیث نادرست مخفی باشد باید همه را حفظ کنیم تا آن سخن درست رسول الله، ضایع و نابود نشود.
فرض کنید یک سکه طلا در بین هزار سکه تقلبی باشد اما ما هنوز فرصت بررسی دقیق را نداشته باشیم، کار عاقلانه چیست ؟
آیا باید کیسه را بدور بریزیم؟ یا باید تا یافتن فرصت کافی برای بررسی و تفکیک، تمام سکه ها اعم از جعلی و اصلی را حفظ کنیم؟ این همان کاریست که علمای ما انجام دادند.
این نامعقولترین عمل است، اگر کیسه جواهری را بخاطر مخلوط بودن با خرمهره ها بدور بریزیم!
همین مثال احادیث صحیحی است که با احادیث ضعیف یا جعلی مخلوط شده، برای حفظ آنها مجبوریم جور حفظ جعلی را نیز بکشیم.
درست مثل نیش خار، که به حمل گل میارزد
البته اعتراف میکنم که حمل خرمهره در کتاب های ما،فرصتی طلایی به شیعه ها و دیگر گمراهان و منافقان داده تا بگویند عقاید ما در کتاب شما است و لکن چاره چیست؟ الله قسم خورده جهنم را از کافران پر کند، گرنه ما دایما میگوییم که احادیث صحیح ما اینها هستند و ما دین خود را از همین صحیح میگیریم و شما هم بگیرید، اما کو گوش شنوا؟
شیعه میگوید نه ما احادیث ضعیف و جعلی شما را دین خود قرار میدهیم.
ما به آنها میگوییم: ولی نویسندگان همین کتب خودشان به آن حدیث جعلی ایمان نداشتند، اما شیعه گوشش بدهکار نیست او محال است که از این فرصت طلایی بگذرد .
اما جالب این جاست که اگر به شیعه بگویی طبق فلان حدیث،مثلا کتاب اصول کافی،تو معتقدی که قرآن تحریف شده و ناقص است.
میگوید العیاذ بالله! آن حدیث ضعیف است شما حق ندارید به احادیث ضعیف ما استناد کنید!!
ما حق نداریم و شما آخوندهاحق دارید؟!
قربان برم خدا را
یک بام دو هوا را

و این را هم باید بدانیم که جمع کنندگان حدیث گاهی شخصی را آدم درستی میدانستند اما دیگران و آیندگان که بیشتر میدانستند میگفتند او ثقه نیست پس احادیثش هم معتبر نیست.
و یک انگیزه دیگر علمای ما برای جمع آوری احادیث ضعیف( نه جعلی ) این بود که خیلی ها ایرادی در عمل به دستورات حدیث ضعیف درباره عبادات (و نه اعتقادات ) نمیدیدند
مثلا این حدیث که(( هرکس در صبح و شام ۷ بار حسبی الله لا اله الا الله علیه توکلت و هو رب الرش العظیم را بگوید خداوند،تمام هم و غمش را دور میکند)) روایتی ضعیف است اما حالا اگر کسی به آن عمل کند گناهکار نمیشود و اگر یک درصد هم احتمال منسوب بودن آن به رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد باز ارزش حفظ کردن را دارد.
البته خیلی از علمائ ما؛ خصوصا علمای اهل حدیث؛ میگویند که ما آنقدر حدیث صحیح در هر زمینه داریم که هیچ نیازی به کارگیری احادیث ضعیف نداریم.
اما به هرحال نظر گروه دیگر هم چندان بیراه نیست.
حالا برگردیم به موضوع خودمان!
خب بعد از ورود احادیث جعلی به کتاب ما چه اتفاقی رخ داد؟
بعد علما آمدند و در سند احادیث غور و بحث و بررسی و جستجو کردند و سره را از ناسره و درست را از نادرست جدا نمودند.
نتیجه تحقیقات آنها این بود که احادیث بخاری و مسلم همگی صحیح هستند و کتاب موطا امام مالک نیز مقام رفیعی د ارد.
بعد از آنها ۴ کتاب سنن ابن ماجه و ابی داود و نسایی و ترمذی قرار دارند که معتبرتر از بقیه اند اما در آنها هم حدیث ضیعف است و بعد کتابهای دیگر ……..
خلاصه تکلیف همه احادیث اهل سنت معلوم شد و حالا ما براحتی میتوانیم وقتی در جایی خواندیم فلان از فلان از فلان از رسول الله نقل کرده اند که ایشان فرمود …… اگر این فرموده در بخاری و مسلم باشد فورا قبول میکنیم اما اگر در کتابهای دیگر ما باشد کار تمام نیست شرط قبولی آن نزد ما است که محدثین و محققین بگویند حدیث صحیح است.
اما اگر گفتند باطل است یا ضعیف است به آن عمل نمیکنیم
وحالا اگر کارشناسان حدیث بین خود اختلاف داشتند چه میکنیم؟
در این صورت نیز نظر و رای خبره تر ها را قبول میکنیم و اگر دو خبره همسطح با هم اختلاف داشتند، آنوقت یا تحقیق میکنیم یا از خیر حدیث میگذریم،البته اختلاف بین دو خبره خیلی کم است.
پس به فضل الله بر ما بیشمار است و یکی از این نعمت های الله بر ما این است که ما سنت صحیح را در دست داریم و میتوانیم از فرموده های وحی گونه رسول الله صلی الله علیه وسلم ، بهرمند شویم
و اما چنگ زدن شیعه ها و برخی از قبر پرستان سنی به احادیث جعلی و یا ضعیف دلیلی ندارد جز اینکه قلب آنها بیمار است و الا راه هدایت روشن و درخشان است و کسی حق ندارد راه درخشان را رها کند و در تاریکی ها گام بزند.
یک نکته مهم این است که ما اهل سنت تکلیف همه احادیث خود را روشن کرده ایم و مرد و مردانه میگوییم روایات دو کتاب بخاری و مسلم بی کم و کاست تماما صحیح هستند و ایضا هر کتاب از کتاب های دیگر خود را با دقت بررسی کرده ایم و احادیث را درجه بندی نمود ه ایم و درجه خوبی یا خرابی هر روایت پیش ما معلوم است.

اما شیعه با وجودیکه به بودن احادیث ضعیف در کتاب های خود معترف است، و لی هرگز این زحمت را به خود نداده تا در سند احادیث خود غور کند و مرد و مردانه بما بگوبد بلاخره کدام را قبول دارد و یک کدام را قبول ندارد من نمیدانم این لشکر مفت خور ملا و آیت الله و حجت الاسلام و علامه شیعه ؛در طول تاریخ؛ به چه درد این قوم خورده اند؟ که احادیث خود را طبقه بندی نکرده اند؟ پس خمس زکات را برای چه گرفته اند برای مفت خوری ؟ !
آیا وظیفه اصلی آنها نباید این باشد که دانه های سمی را از غیر سمی جدا کنند؟ ( حدیث جعلی از روایت صحیح را )
آیا آنها نباید از کم کاری ( کم کاری که چه عرض کنم بیکاری و بیعاری) خود شرمنده باشند؟
آنها حتی یک کتاب از کتاب های خود را بررسی نکرده اند اما امام بخاری ما ۱۶ سال عمر صرف کرد و کتاب صحیح بخاری را تدوین نمود، کتابی را تدوین کرد که اهل سنت با وجود اختلافات درونی خود و مذاهب گوناگون خود، یکصدا مجبور شدند قبول کنند که این مرد صحیح ترین کتاب را بعد از کتاب قران نوشته و همه بی چون چرا قبول دارند که کتابش صحیح است و یک حدیث ضعیف در آن نیست و عین این کار راامام مسلم نیز کرد

ایا آخوندهای شیعه این ها را نمیبینند و شرمنده نمیشوند؟
نه ! نه !

که برعکس!! آنها افتخار هم میکنند!! که کیسه پول آنها حاوی سکه های جعلی و کیسه برنج آنها حاوی دانه های سمی هم هست!!
آری بخدا عوض آنکه خجالت بکشند، فخر هم میفروشند و میگویند ما مثل اهل سنت نیستیم که تمام احادیث کتب خود را مثل بخاری و مسلم صحیح بدانیم.
به نادانی خود افتخار میکنند یاللعجب !!
شما دانه های سمی انگور را از دانه های زندگی بخش انگور ( حدیث جعلی را از حدیث صحیح ) نمیتوانید تمیز و تشخیص دهید و به این نادانی افتخار هم میکنید!! پس شما به سرنوشت امام هشتم خود دچار خواهید شد!!
شیعه که این ایراد کوبنده را میبند چاره ای ندارد جز اینکه بگوید: <<نه ما حدیث صحیح را از جعلی تشخیص میدهیم!!>>
خب قصه را کوتاه کنید و بما بگویید کدام احادیث کتب شما صحیح است تا ما هم بدانیم تا شیعه هم بدانند!

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …