آیا حضرت عثمان ابوذر را تازیانه زد وتبعید کرد؟

شیعه میگوید: چرا عثمان ابوذر را که از پیامبر لقب صدیق گرفت و پیامبر او را انسانی راستگو نامید, تازیانه زد و او را تبعید کرد وسوار بر شتر برهنه کرد از دمشق تا مدینه برد وشکنجه داد…

پاسخ اهل سنت:
من سند درستی ندیدم که در آن نوشته شده باشد حضرت عثمان حضرت ابوذر را زد یا تبعید کرد  و این هم حتما از دروغ های بی پایان شیعه است
البته ابوذر از مدینه به شام رفت زیرا رسول الله به اوگفته بودند: «إذا بلغ البناء سلعاً فاخرج منها" أی: من المدینه. »
«وقتی ساختمان سازی در مدینه به منطقه سلع رسید از مدینه خارج شو»
رواه الحاکم، المستدرک (۳/ ۳۴۴)، وصححه الحاکم، وسکت عنه الذهبی.ورواه ابن سعد، الطبقات (۴/ ۲۲۶- ۲۲۷)، وابن شبه، تاریخ المدینه (۱۰۳۷

و در بعضی از روایات آمده که رسول الله با دست به ایشان به جهتی که باید برود ( طرف شام ) اشاره کردند
این روایت رفتن به شام  هرچند که سندش درست است اما یک اشکال دارد و آن اینکه راوی یعنی ابن سیرین ملاقاتی با ابوذر نداشته و راوی اصلی مجهول است در هر حال اینها روایات در این باب است و غیر از این هرچه است تهمت شیعه است و لاغیر.

پس ابوذر تبعید نشد بلکه به طرف شام رفت با اختیار خودش، و بر اساس وصیت و امر رسول الله صلی اله علیه وسلم.
البته این نکته درست است که ابوذر با اصحاب پیامبر اختلاف داشت او  پس انداز  کردن مال را حرام میدانست!! و گمان میکرد مالی که زکاتش داده شده نیز نباید پس انداز گردد!! و او در این نظر تنها بود و هیچکس از اصحاب با او همراه نبود و به این خاطر با اصحاب دیگر کشمکش زبانی داشت اما چیزی بیشتر از این نبود نه تازیانه بود نه تبعید.

البته اشتباه ابوذر از آنجا ناشی شد که او دستور  دوم رسول الله که مال زکات داده شده را مباح و جایز قرار داده بودند را نشنیده بود و روی قول اول ایشان  محکم ایستاده بود! 
و شیعه هم با اینکه حرف و  رای  و مذهب  ابوذر را  در اینجا قبول ندارد، ولی نمیدانم چرا سنگ ابوذر را به سینه میزند!
از اینها گذشته به فرض محال که عثمان ابوذر را به خاطر سخن اشتباهش تنبیه کند این چه عیبی دارد؟ عثمان حاکم است بلاخره حاکم اختیاراتی دارد
اما اصلا عثمان ابوذر را نزد البته ابوذر بر اساس وصیت پیامبر بشام رفت اما آنجا بین او  و حاکم شام ( امیر معاویه)  بر سر همین فتوای غلطش مشاجره رخ داد وحضرت  معاویه جرات نکرد به حضرت ابوذر چیزی بگوید ( پس مقام ابوذر را ببینید ) و تنها توانست برای امیر المومنین عثمان نامه بنویسید و از حرفهای نادرست ابوذر شکایت کند و حضرت عثمان که سابقه ابوذر جلوی چشمش بود او را به مدینه فرا خواند و  حضرت عثمان نرمخو بود و گفت ای ابوذر  ترا برای خیر خواستم همسایه ما در مدینه باش!

حضرت عثمان میدانست که عقیده ابوذر مکن است در شام فتنه درست کند اما یقین داشت در مدینه فتنه ایجاد نخواهد کرد زیرا در مدینه اصحاب درجه یک پیامبر بودند و مردم در مقابل رای دستجمعی  آنها برای رای اشتباه  ابوذر ارزشی قایل نبودند و این رای پیروانی پیدا نمیکرد و دیدیم که نکرد حتی شیعه نیز  رای ابوذر را قبول ندارد.
اما حضرت ابوذر در ضمن اینکه به امیر المومنین عثمان ابراز وفاداری کرد گفت من نمیتوانم در مدینه بمانم زیرا رسول الله بمن امر کرده که وقتی مدینه گسترش پیدا کرد و ساختمانهای مدینه به منطقه سلع رسید از اینجا بروم ابن شیبه، تاریخ المدینه (۱۰۳۶- ۱۰۳۷)، وإسناده حسن، انظر الملحق الروایه رقم:۱۷۷٫

پس از عثمان اجازه خواست به ربذه برود و عثمان اجازه داد و برایش مقرری تعیین کرد اما ابوذر نپذیرفت و گفت قناعت میکنم به آنچه که دارم , پس نه تازیانه ای در کار بود نه تبعید کردنی!! و کل داستان شیعه بر دروغ استوار است!
اما همانطور که گفتیم اگر عثمان او را میزد  یا تبعید میکرد این نقصی  یا عیبی برای حضرت عثمان  نبود زیرا عثمان خلیفه بود نه برگ چغندر و خلیفه گاهی باید  در مقابل اشتباهات بزرگ شدت عمل بخرج دهد و رسول الله نیز  بعضی از اصحاب  خود را بخاطر گناهی تازیانه زدند.

حاکم مومن نیز گاهی مجبور است با دل ناخواسته  شدت عمل بخرج دهد  و این عیبی نیست و عجیب اینکه خود همین شیعه وقتی میخواهد ابوهریره را بکوبد میگوید  حضرت عمر او را تازیانه زد اینجا کار عمر را مدح میکند و تازیانه زدن را عیبی برای ابوهریره میداند نه برای عمر!! ولی  بر امیر المومنین  عثمان  برای  کار نکرده خرده میگیرد!
 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …