آیا بوسیدن قرآن مثل بوسیدن ضریح است؟

شیعه میگوید: آقای سید شرف الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.


او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیه‌ای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود.
شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت:  «ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»
شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
آقای شرف الدین، بی‌درنگ فرمود:  «احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز می‌خواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.» حاضران تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند، در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تبرک بجویند ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشته‌شان برگشت. بنابراین شرکی در کار نیست،

پاسخ اهل سنت:
اول بیایید حکم بوسیدن قرآن را بدانیم، ما امر نشده ایم که قرآن را ببوسیم. دین ما مصرانه از ما میخواهد که به متن قرآن عمل کنیم  ما دستور داریم به نوشته قرآن عمل کنیم نه اینکه آنرا ببوسیم ولی در همان حال بر خلاف قرآن کار کنیم !
اگر کسی قرآن را ببوسد، اما  با کافران علیه مسلمانها متحد شود آیا این بوسیدن ارزشی دارد؟ زیرا همان کتابی را که بوسیده به او دستور میدهد با کافر متحد نشود! احترام به پدر این نیست که ما دستش را ببوسیم اما حرفش را گوش نکنیم و برعکس دستورش عمل کنیم.
نمیگوییم بوسیدن قرآن حرام است، زیرا دلیلی بر حرام بودن آن ندارم، ولی دلیل محکم دارم که پیروی از دستورات قرآن واجب است.
الله در قرآن  از زبان رسول خود بما میگوید: (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ) (آل عمران/۳۱) بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»

پس این آیه بما نمیگوید اگر الله را دوست دارید  بروید قرآن را ببوسید بلکه میگوید اگر الله را دوست دارید از رسولش پیروی کنید و ما  در جایی نخوانیدیم که رسول الله قرآن را بوسیده باشد اما در هزار جا خواندیم گه ایشان بما هم سفارش کردند که به متن قرآن عمل کنیم، جایی نخواندم که بما دستور داده باشند قرآن را ببوسیم!
اما شما قرآن را میبوسید و در همان حال دستور قرآن را زیر پا میگزارید و  میروید از مرده کمک میخواهید در حالیکه حاجت خواهی از مرده خلاف دستورات قرآن است: (وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ(النحل/۲۰)أَمْوَاتٌ غَیرُ أَحْیاءٍ وَمَا یشْعُرُونَ أَیانَ یبْعَثُونَ)(النحل/۲۱) معبودهایی را که غیر از خدا می‌خوانند، چیزی را خلق نمی‌کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند!
آنها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند؛ و نمی‌دانند در چه زمانی محشور می‌شوند!

حالا بپردازیم به نکته دوم یعنی به قیاس قبر امامان و جلد قرآن:
ببین ای عالم شیعی!  این درست  که خیلی از  مسلمانان  قرآن را  از باب تعظیم شعار الله میبوسند  ولی  از قرآن و از جلد قرآن حاجت نمیخواهند اما این مثل روز روشن است که  شماها فقط برای ابراز محبت قبر را نمیبوسید بلکه  از قبور حاجات خود را میخواهید همه شما  مستقیم به امام میگویید: بده!!!  فقط وقتی که  سنی بشما اعتراض کند، آنوقت است که  سالوسانه  میگویید ما از صاحب قبر مستقیم نمیخواهیم  ما فقط  او را واسطه خود و الله میدانیم، اما آیا  به جلد قرآن میگوییم حاجت ما را بده ؟؟ آیا ما جلد قرآن را بین خود و خدای خود واسطه قرار میدهیم ؟ پس اصلا قیاست از ریشه باطل است. مشکل شما خیلی بزرگتر از بوسیدن قبر است.
بعد جلد قرآن چسبیده به قرآن است ما برای قرآن یک بارگاه طلایی نمیسازیم و سنگ مرمرش را از ایتالیا  نمیاوریم و بعد به بهانه قرآن طلا و نقره و دروازه طلایی را نمیبوسیم.

منظورم این است که مثلا اگر لباس حضرت محمد به دست من بیافتد (صادقانه میگوییم) واضح است که با وجودیکه یک سلفی (بقول شیعه وهابی) هستم آن لباس یادگاری رسول الله را گرامی میدارم  اما آن کجا و این کجا که من بروم از فروشگاه های لوکس پاریس یک لباس بخرم و بیارم سر قبر پیامبر بگزارم و بعد بگوییم این لباس پیامبر است و بعد آن را ببوسم! سنگ ساخته شده در ایتالیا ربطی به پیامبر و یا امام رضا ندارد!
و تازه  شما از این لباس حاجت میخواهید و بدتر از این، از این یادگاری موهوم مهر درست میکنید و در نماز بر آن سجده میکنید!!! آیا این محبت است یا شرک ؟!!
خواننده گرامی من همیشه گفتم  علمای شیعه از احساسات طبیعی انسان میخواهند سوء استفاده کنند.
 هر چیز حدی دارد از حد زیاد شد خوب نیست. زیادروی در کارهای  عبادی علاوه بر اینکه خوب نیست؛ بدعت و  شرک و گاهی حتی کفر است!
بیاد آن مرد ویتنامی افتادم که ۶ سال است با همسر مرده خود زندگی میکند و با او در یک رختخواب میخوابد!! اگر او بخواهد بسبک شیعه بحث کند حتما میتواند محبت به  همسر و گرامی داشتن همسر و حدیث: «بهترین شما کسی است که برای زنش بهترین باشد» را دلیل بیاورد و چشم خود را بروش احترام گذاشتن میلونها انسان دیگر ببندد.

 والله کار شیعه نیز به همین اندازه زشت است!  نه بلکه زشتی کار شیعه بیشتر است!! این ویتنامی حداقل  از زن  مرده که حاجات خود را نمیخواهد! اما شیعه از مرده حاجت میخواهد!
شیعه چشم خود را بسته و نمیبیند که بزرگان ما بعد از وفات رسول و فاطمه و علی نرفتند قبر آنها را ببوسیدند این محبت بسبک اسلامی نیست این محبت بسبک ویتنامی است آخر من چند مثال باید بزنم تا شیعه متوجه شود  در گمراهی است.
البته علمای شیعه خودشان میدانند که حق با ماست اما حقیقت را کتمان میکنند پس به فرموده قرآن آنها هرگز هدایت نخواهند شد:
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(الصف/۷)
چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام می‌شود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند!
اما مردم شیعه گناهی ندارند آنها به گمراهی کشانده شده اند، پس  امیدواری ما برای هدایت  یافتن آنها، بیجا نیست.

 

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …