سؤالاتی که باعث هدایت شیعیان شد (۱)

علمای رافضی طبق روایات خود معتقدند که تمامی معصومین کشته شده اند نه اینکه به مرگی طبیعی مرده باشند و به این آیه اشاره دارند: (وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ  أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ  وَمَن یَنقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّـهَ شَیْئًا  وَسَیَجْزِی اللَّـهُ الشَّاکِرِینَ) (آل عمران/۱۴۴)

«و محمد جز فرستاده‏اى که پیش از او (هم) پیامبرانى (آمده و) گذشتند نیست آیا اگر او بمیرد یا کشته شود از عقیده خود برمى‏گردید و هر کس از عقیده خود بازگردد هرگز هیچ زیانى به خدا نمى‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد».  در واقع به این آیه چنین استناد دارند که چون سخنان خداوند از روی حساب و منطق و دقیق است بنابراین می بینیم که در این آیه از قتل و کشته شدن سخن رفته و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وسلم کشته شده نه اینکه رحلت کرده باشد. حال ما میگوئیم در سوره زمر آیه ۳۰ آمده: (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ)، «یعنی قطعا تو خواهى مرد و آنان (نیز) خواهند مرد». در این آیه خداوند از مردن(میت) سخن گفته نه از قتل و یا کشته شدن، و حتی در ابتدای آیه (إِنَّکَ) آمده که دلیل بر قطعی بودن است در صورتیکه در آیه ۱۴۴ سوره عمران می فرماید اگر کشته شود، پس روایات مربوط به کشته شدن همه معصومین صحیح نیستند. 

-در سوره مائده آیه۶۷ خطاب به پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده که پیام نازل شده را ابلاغ کن و خداوند ترا از گزند مردم نگاه می دارد. روافض معتقدند که مطلب مورد نظر در واقع همان خلافت الهی حضرت علی بوده است، پس چرا در جریان حدیث قرطاس(قلم و دوات) که علمای رافضی شدیدا معتقدند پیامبر قصد داشته خلافت علی را کتابت کند و عمر مانع اینکار شده،  پس در آنجا نیز پیامبر باید این مطلب را ابلاغ می کرده و از گزند اطرافیان نمی ترسیده چون خداوند، حفظش می کرده است، پس چرا دائم می گویید که عمر و صحابه کودتا کرده بودند و  متوجه شده بودند که پیامبر قصد دارد خلافت علی را کتابت کند و به همین خاطر مانع او شدند!! پیامبر باید مطلب را در جلوی همه و براحتی و بی هیچ ترسی بیان می کرده، چون گزندی به او نمی رسیده است.

-آخوندهای مدعی تشیع بر بالای منبرها مرتب می گویند که حضرت علی ۲۵ سال خانه نشین بوده و تحت خفقان و فشار خلفا به سر می برده است!! سوال اینجاست که با وجود این موارد چگونه خانه نشین بود؟!
۱- دادن مشورتهای گوناگون در امور مختلف قضایی همچون قضاوت پیرامون رجم یک زن و غیره…. ، بطوریکه عمر بارها می گفت: چنانچه علی نبود عمر هلاک می شد
۲- فرستادن حسن و حسین به جنگ(در جنگهای با ایران، مثلاً حضور امام حسن در فتح اصفهان)
۳- نظارت بر جمع آوری قرآن
 4- دادن مشورت به خلفا در زمینه های جنگی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و در یک کلام به عنوان وزیر و مشاور برای خلفا
۵- در آوردن ام کلثوم به همسری عمر بن خطاب
 6-  تعیین مبدا تاریخ مسلمین، یعنی همان هجرت نبی اکرم صلی الله علیه و سلم
۷- جانشینی حضرت عمر در مدینه(حداقل دو بار)
۸- روش اتخاذی پیرامون زینتهای خانه کعبه و موارد دیگر….، پس این چگونه خانه نشینی است؟! ایکاش آقای منتظری که مشاور خمینی بود پس از عزل شدنش به همین طریق، خانه نشین شده بود!!

-مغز نخودی شما هر کجا در قرآن به کلمات اولی الامر، امام، ائمه و خلیفه برخورد می کند آنرا به ۱۲ امام شیعه مربوط می نماید، می شود بفرمایید بطور نمونه در آیات زیر، امام و ائمه و خلیفه چه معنی می دهد:
۱-(أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً أُولَـئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ  وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ  فَلَاتَکُ فِی مِرْیَهٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ) [هود/۱۷]  «آیا کسى که از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از (خویشان) او پیرو آن است و پیش از وى (نیز) کتاب موسى راهبر و مایه رحمت بوده است (دروغ مى‏بافد) آنان (که در جستجوى حقیقت‏اند) به آن مى‏گروند و هر کس از گروه‏هاى (مخالف) به آن کفر ورزد آتش وعده‏گاه اوست پس در آن تردید مکن که آن حق است (و) از جانب پروردگارت (آمده است) ولى بیشتر مردم باور نمى‏کنند».
۲-(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ) [قصص/۵]  «و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین، فرو دست ‏شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم و ایشان را وارث (زمین) کنیم».
۳- (وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ  إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ) [انعام/۱۶۵] «و اوست کسى که شما را در زمین جانشین (یکدیگر) قرار داد و بعضى از شما را بر برخى دیگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید آرى پروردگار تو زودکیفر است و (هم) او بس آمرزنده مهربان است»
۴-(ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ) [یونس/۱۴] «آنگاه شما را پس از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار مى‏کنید»
۵- (فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا  فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُنذَرِینَ) [یونس/۷۲] «پس او را تکذیب کردند آنگاه وى را با کسانى که در کشتى همراه او بودند نجات دادیم و آنان را جانشین (تبهکاران) ساختیم و کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند غرق کردیم پس بنگر که فرجام بیم‏داده‏شدگان چگونه بود».
۶-(هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ  فَمَن کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ  وَلَا یَزِیدُ الْکَافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا  وَلَا یَزِیدُ الْکَافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا) [فاطر/۳۹] «اوست آن کس که شما را در این سرزمین جانشین گردانید پس هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کافران را کفرشان جز دشمنى نزد پروردگارشان نمى‏افزاید و کافران را کفرشان غیر از زیان نمى‏افزاید».
 
– برای خواننده گرامی لازم به تذکر است که آیات فوق هیچ ربطی به امامت و خلافت منصوص و من عندالله حضرت علی نداشته اند و ندارند و اصلا نامی از علی بین آیات نیست و موضوع آیات پیرامون مسائل دیگری است و نوع بشر و یا مستضعفین را خلیفه می داند، ولی علمای مدعی تشیع با روایات و احادیث جعلی این آیات را تفسیر کرده و به میل خود در می آورند  در صورتیکه چنانچه شما بدون توجه به مذهب خود این آیات را بخوانید هیچوقت از آنها خلافت حضرت علی را برداشت نخواهید کرد و چنین چیزی را از آیات متوجه نمی شوید.
 این اصل مهم یعنی امامت که علمای شما آنرا از نبوت هم بالاتر می دانند در جایی از قرآن نیست، پس فورا فریب آخوند سر محله را نخورید که تعداد رکعات نماز هم در قرآن نیست!! تعداد رکعات، فرعی از فروع دین است نه از اصول دین و تازه شیعه منکر قیاس است ولی در اینجا اصلی بدین مهمی را با فرعی از فروع دین قیاس می کند و اگر بخواهیم چون آخوندها عمل کنیم بطور حتم باب خرافات از همه طرف باز می شود  و مثلا من هم می آیم و می گویم عصای پدربزرگم دیشب تبدیل به اژدها شد و اگر کسی منکر شد به او می گویم: ای کافر مگر در قرآن نخوانده ای که عصای موسی تبدیل به اژدها شد!!! (آخوندها باید امامت را ثابت کنند نه اینکه سر مردم را با موارد دیگر، شیره بمالید)

 

نویسنده: علی حسین امیری

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …