شیعه و عاشورا

قبل از آغاز سخن در مورد عاشوراء و آن چه در کربلا رخ داد جا دارد مقداری در مورد فضیلت و اهمیت این روز از دوران پیش از اسلام یعنی دوران پیامبری موسی -علیه السلام- صحبت کنیم. «هنگامیکه رسول الله (صلى الله علیه وسلم) از مکه به مدینه هجرت کردند متوجه شدند یهودیان روز عاشوراء را روزه می گیرند.ایشان علت این مسأله را جویا شدند. یهودیان در پاسخ گفتند: در روز عاشوراء بود که خداوند متعال موسی -علیه السلام- را نجات داد و فرعون را در دریا غرق کرد. و ما به شکرانه این نصرت الهی روز عاشوراء را روزه می گیریم. پیامبر (صلى الله علیه وسلم) با شنیدن این سخن فرمودند: من از شماها به برادرم موسی نزدیکتر هستم. پس از این بود که ایشان عاشوراء را روزه گرفتند و فرمودند: اگر تا سال آینده زنده بمانم تاسوعا را نیز روزه دار خواهم بود»[۱].

این حدیث به ما می آموزد که روز عاشوراء روزی میمون و مبارک می باشد. و بر مسلمانان است که شکرانه این روز را بجا آورده و در صورت امکان این روز و تاسوعاء را روزه بگیرند. اما همانگونه که همگی ما می دانیم این روز نزد شیعیان روزی شوم و نکبت بار می باشد.

اهل سنت و آنچه در کربلا رخ داد
اهل سنت و جماعت از فاجعه دردناکی که در کربلا برای نوه پیامبر (صلى الله علیه وسلم) یعنی حسین بن علی -رضی الله عنهما- و همراهان ایشان رخ داد، بسیار ناراحت و افسرده اند. اما در عین حال آن اعمالی که شیعیان در روز عاشوراء انجام می دهند و با قمه و زنجیر خود را خون آلود می سازند، را روا نمی دانند. اینگونه اعمال را شرع حرام و عقل قبیح دانسته است. بسیاری از دشمنان اسلام با فیلمبرداری کردن و عکس گرفتن از اینگونه مراسم و پخش آن در بین غیر مسلمانان آنها را از اسلام منزجر و متنفر ساخته اند. در حالیکه دین مبین اسلام از اینگونه امور بریء بوده و آنها را حرام گردانیده است.

شیعه و عاشوراء
شیعیان در روز عاشوراء لباسهای سیاه به تن کرده و می پندارند اینگونه اعمال برای آنها خشنودی و رضایت الهی را به دنبال خواهد داشت. در روایتی که بزرگان و سردمداران شیعه برای فریفتن پیروان خویش جعل کرده اند گفته شده است: «هر کس در سوگ حسین بگرید و یا خود را بگریاند، حتی اگر از چشمانش تنها یک قطره اشک ریخته شود خداوند متعال تمام گناهان او را حتی اگر به اندازه کف دریا باشند، می آمرزد»[۲].
(شیعیان می گویند:) ما در سوگ حسین بن علی که از اهل بیت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) میباشند، (به سوگ می نشینیم). ما  از آنها می پرسیم مگر شما به این مسأله اعتقاد ندارید که حسین بن علی -رضی الله عنهما- در کربلا بشهادت رسیدند؟ و مگر پاداش شهید چیزی جز بهشت برین میباشد؟ پس چرا گریه و زاری در سوگ کسی که به شهادت نائل آمده و بهشت را پاداش گرفته است؟
ما همچنین می پرسیم اگر واقعاً بر پایی چنین مراسم ناپسندی به سبب کشته شدن شخصی از اهل بیت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) می باشد، پس چرا چنین مراسمی برای وفات خود رسول الله (صلى الله علیه وسلم) که رحلت ایشان از هر مصیبتی دردناکتر است، برگزار نمی شود؟ و یا چرا برای به شهادت رسیدن حمزه سید الشهداء که عموی رسول الله (صلى الله علیه وسلم) می باشد و به صورتی بس فظیع تر و دردناکتر بشهادت رسید، قطره ای اشک ریخته نمی شود؟ مگر مشرکین سینه ایشان را ندریدند و جگرشان را از سینه بدر نیاوردند؟

پس چرا هر ساله برای ایشان مراسم سینه زنی و نوحه خوانی بر پا نمی شود؟ و یا چرا (روحانیون شیعی) هنگام ذکر واقعه کربلا از ابوبکر بن حسین و ابوبکر بن علی و ابوبکر بن حسن که به ترتیب فرزند و برادر و برادر زاده حسین بن علی -رضی الله عنهما- بوده و با ایشان در حادثه کربلا کشته شدند، هیچ نامی نمی برند. بلکه با تمام وجود خود سعی می کنند نام آنها را از صفحات تاریخ پاک کنند؟ این عده از اهل بیت اگر نامی جز ابوبکر و عمر و عثمان داشتند مطمئناً در سوگ آنها نیز اشکها ریخته می شد و گریبان ها دریده می گشت. اما از آنجائیکه پدران بزرگوار آنها یعنی علی بن ابی طالب و حسن و حسین بن علی آنها را به پاس خدمات خلیفه رسول الله (صلى الله علیه وسلم)، ابوبکر نام نهادند (آن ها) سعی کرده اند نام آنها را از صفحات تاریخ شیعه محو کنند تا شیعیان به رابطه و علاقه صمیمی بین یاران رسول الله (صلى الله علیه وسلم) و اهل بیت ایشان پی نبرند و آنها را همانگونه که سردمداران مذهب شیعه می خواهند دو قطب مخالف هم بپندارند.

و بدین ترتیب آشکار می گردد سبب بوجود آمدن مراسم عاشوراء هرگز حب اهل بیت نبوده است. بلکه سردمداران شیعه پس از تلقین این مسأله به پیروان خود که سنی ها حسین بن علی را به شهادت رساندند،‌ می خواهند با برگزاری هر ساله چنین مراسمی آتش اختلافات و بدبینی ها را بین شیعیان و سنی ها فروزان نگاه دارند تا بتوانند براحتی از این آب گل آلود ماهی بگیرند.
لازم به تذکر است اهل سنت و جماعت بر پا کردن چنین مراسمی حتی اگر به سبب رحلت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) باشد را نیز جایز ندانسته و آنرا بدعتی در دین بشمار می آورند.
اکنون با چند روایت از مصادر معتبر شیعه آشنا می گردیم که همگی دال بر تحریم بر پا کردن مراسمی چون مراسم عاشوراء هستند.
شیعیان در روز عاشورا و مراسم عزاداری لباس سیاه می پوشند. در حالیکه این عمل مخالف ارشاد کسی است که آنها او را اولین امام خود می دانند
.ابوجعفر قمی می گوید: امیرالمومنین علی بن ابی طالب -علیه السلام- فرموده اند: «لباس سیاه به تن نکنید. چون لباس سیه، لباس فرعون است»[۳].

در کتاب اصول کافی در روایتی که متضمن وصیت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) به دختر خود فاطمه -رضی الله عنها- می باشد، ‌از قول ایشان نقل شده: «به هنگام وفات من صورتت را چنگ مزن و شیون و زاری بر پا مکن و بر جنازه من نوحه سرا مگمار». و در کتاب نهج البلاغه روایت شده که علی بن ابی طالب -رضی الله عنه- به هنگام شستن و کفن پوشاندن رسول الله (صلى الله علیه وسلم) چنین گفته اند: «اگر شما ما را از گریه و زاری نهی نکرده و به صبر و شکیبایی ارشاد مان نفرموده بودید، اشک دیدگان را با گریستن بر شما تمام می کردیم»[۴].
بایستی پرسید با توجه به این روایت که در یکی از معتبر ترین کتب شیعه نقل شده است، عاقبت کسانیکه در روز عاشورا خود را به خاک و خون می کشند چه خواهد بود؟
و در یکی دیگر از روایات شیعه از حسین بن علی -رضی الله عنهما- نقل شده که خطاب به خواهر خود زینب چنین گفتند: «خواهرم! تو را به خداوند قسم می دهم اگر من کشته شدم گریبانت را پاره مکن و به صورتت چنگ مزن و برای من شیون و زاری راه مینداز»[۵].
پس از آنکه با استدلال به روایاتی که در کتب معتبر مذهب تشیع نقل شده اند، ثابت گشت بر پا کردن مراسم تاسوعا و عاشورا و سایر مراسم عزاداری و نوحه سرایی مخالف ارشادات و رهنمودهای رسول الله (صلى الله علیه وسلم) و اهل بیت ایشان می باشد، اکنون سؤال بسیار مهمی را مطرح و حقیقت عظیمی را آشکار می سازیم:

قاتلین حقیقی حسین بن علی چه کسانی بودند؟
بر خلاف آنچه که بسیاری از ساده اندیشان می پندارند قاتل حقیقی حسین بن علی -رضی الله عنهما- کسی نبوده است مگر همان کسانی که خود را پیرو و هوادار ایشان می دانستند. سید محسن امین می گوید: «بیست هزار تن از اهل عراق با حسین بن علی بیعت کردند. اما در نهایت به ایشان خیانت کرده و بر علیه شان شورش کردند و ایشان را کشتند»[۶].
حر بن یزید خطاب به کسانیکه خود را شیعه و پیرو حسین و اهل بیت می دانستند اینچنین گفته است: «مگر شما نبودید که این بنده صالح را نزد خود خواندید. اما هنگامیکه ایشان نزد شما رسید او را مانند اسیری در دست خود قرارش دادید و قصد جان او را کردید. امیدوارم خداوند در روز تشنگی شما را سیراب نسازد»[۷].

و حسین بن علی -رضی الله عنهما- خطاب به آنانیکه خود را شیعه و پیرو ایشان میدانستند چنین گفته اند: «مگر برای من پیک نفرستادید که وقت چیدن میوه فرا رسیده و ما سربازانی دلاور و یکپارچه هستیم. خداوند هلاکتان کند. شما ما را به فریادرسی خود فرا خواندید و سپس شمشیری را که در دست ما بود بر علیه ما قرار دادید و آتشی را که ما بر علیه دشمنانتان بر افروخته بودیم، بر علیه ما فروزان کردید»[۸].
ایشان سپس بر علیه آنها دعا کرده و چنین گفتند: «الهی! آنها را فرقه فرقه و گروه گروهشان گردان. و ولات امور را از آنان خشنود مساز. ما را فرا خواندند تا یاریمان دهند. اما اکنون بر علیه ما قیام کرده و قصد جان ما را دارند»[۹].

یعقوبی مورخ شیعی مذهب می گوید: «علی بن حسین هنگامیکه وارد کوفه شدند و زنان این شهر را گریان یافتند فرمودند: اینها را ببینید که برای ما گریه می کنند. من نمی دانم چه کسی جز آنها ما را به کشتن داد»[۱۰].
ما از این روایات به این نتیجه می رسیم که قاتلین حقیقی حسین بن علی -رضی الله عنهما- همان کسانی بودند که خود را پیرو و هوادار ایشان می دانستند. و آنچه که بزرگان و رهبران تشیع به پیروان خود تلقین کرده و اهل سنت را قاتلین حسین بن علی -رضی الله عنهما- معرفی کرده اند چیزی جز افترا و بهتانی که هدف از آن سوء استفاده کردن از شیعیان و به استعمار در آوردن آنها میباشد نیست.

منبع: برگرفته از سایت «ناجی کرد»
—————————–
پی نوشت:
[۱] – رواه مسلم (۱۱۳۴) (۱۳۴).
[۲] -جلاء العیون للمجلسی ۲/۴۶۸٫
[۳] – من لا یحضره الفقیه لابی جعفر محمد بن بابویه القمی ص ۵۱٫
[۴] – نهج البلاغه خطبه ۲۳۵٫
[۵] – منتهی الامال للعباس القمی الجزء الاول ص ۲۴۸
[۶] – اعیان الشیعه لسید محسن الامین ۱/۳۴
[۷] – الارشاد للمفید ص ۲۳۴٫ اعلام الوری باعلام الهدی للطبرسی ۲۴۲٫
[۸] – الاحتجاج للطبرسی ص ۱۴۵٫
[۹] – الارشاد للمفید ص ۲۴۱٫ اعلام الوری للطبرسی ص ۹۴۹٫
[۱۰] – تاریخ الیعقوبی ۱/۲۳۵٫

 

 

 

نویسنده: ابو عبد الرحمن محمدی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …