آیا امیر المومنین عمر روش و سنت پیامبر را عوض کرد؟

یقین دارم که زرتشتی ها در مجالس خصوصیشان ؛برای تقویت ایمان خودشان؛ میگویند: ببینید ایرانیان از دین اسلام بیزار و دوستدار دین زرتشیند و بهترین دلیل این است که آنها حتی از نام کسی که اسلام را به ایران آورد ( نام عمر) متنفرند.  براستی که شیعه کنیه عجیبی به حضرت عمر دارد! در راستای این دشمنی  به هرچیزی سر میزند تا علیه ایشان مدرکی بیابد. امروز مدرک جالبی یافته!

شیعه کشف کرده که حضرت عمر اجازه نمیداده مردم  دو رکعت نمازنافله بعد از عصر؛ که سنت رسول الله بوده؛ را بخوانند! شیعه میخواهد ثابت کند حضرت عمر ضد سنت بود. شیعه برای اثبات این ادعای خود ما را حواله میدهد به کتاب  صحیح مسلم !! و این در حالی است که در همین کتب فصلی داریم  بنام (باب نهی از نماز قبل از مغرب!) ولکن چون علمای شیعه خجالت نمیدانند یعنی چه! و چون علمای شیعه فهم مردم شیعه را به اندازه فهم ….. تشخیص داده اند لذا به خود جرات میدهند تا هر دروغی خواستند ببافند


ببینیم علمای شیعه چه میگویند:
شیعه میگوید: دو رکعت نماز بعد از عصر از سنتهای رسول الله است ولی عمر مردم را نهی میکرد آنها  را بخاطر خواندن این نماز میزد. و به این احادیث از صحیح مسلم  در اثبات نافله بعد از عصر شاهد ماست: «ابن عباس و عبد الرحمن بن ازهر و مسور بن مخرمه، کریب -غلام ابن عباس- را مأمور کردند که از عایشه درباره دو رکعت نماز بعد از عصر بپرسند و گفتند که به ما خبر رسید تو آن دو رکعت را مى‏خوانى و از یکطرف به ما خبر رسید که رسول خدا از آن نهى کرد. ابن عباس مى‏گوید من و عمر مردم را به خاطر همین نماز خواندن مى‏زدیم. شیعه در ادامه میگوید: لابد به خاطر این گناه بزرگ!! -که هم رسول خدا مرتکب آن مى‏شد و هم عایشه- مردم را تنبیه مى‏ نمود!
دنباله حدیث: کریب مى‏گوید وارد بر عایشه شدم و مسأله را از او پرسیدم. گفت: برو از أمّ سلمه بپرس. نزدش رفتم. گفت: شنیدم که رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏ سلم از آن نهى کرد. آنگاه دیدم که روزى بعد از خواندن نماز عصر دو رکعت نماز خواند. کنیزى را فرستادم تا از آن حضرت بپرسد… فرمود: عده‏اى از «عبد القیس» نزدم آمدند و من نرسیدم که دو رکعت بعد از ظهر را بخوانم و این آن دو رکعت بود»

پاسخ اهل سنت:
قال رسول الله صلی الله علیه وسلم:اذا لم تستحی افعل ماشئت «اگر حیا نداری پس هر چه میخواهی کن»  حالا چون علمای شیعه حیا ندارند پس دروغ میگویند گفتیم در مسلم بابی است  بنام  «باب لاَ تَتَحَرَّوْا بِصَلاَتِکُمْ طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلاَ غُرُوبَهَا».با نمازتان طلب نکنید  طلوع و غروب خورشید را. و امت اسلامی بر اساس هدایت رسول الله متفق است که نماز نفل  بدون دلیل بعد از نماز قبل از نماز غروب آفتاب  ممنوع است. بعد از این باب صحیح مسلم فصلی دارد بنام  «باب مَعْرِفَهِ الرَّکْعَتَینِ اللَّتَینِ کَانَ یصَلِّیهِمَا النَّبِىُّ -صلى الله علیه وسلم- بَعْدَ الْعَصْر» ِباب شناخت سبب دو رکعتی که رسول الله بعد از عصر خواند.

یعنی با وجود نهی چرا خودشان خواندند؟
مسلم همین را در بابی ذکر کرده که علت این بود که ایشان عادت داشت این دو رکعت را قبل از عصر بخواند  و عادت داشتند هرکاری که انجام میدادند مکرر باشد اما یک روز
نتوانستند قبل از عصر بخوانند استثنائا بعد از عصر خواندند. که این خود دلیل دیگری است که نماز خواندن بعد از صلاه عصر ممنوع بود و برای همین  مردم تعجب کردند که چرا رسول الله با وجود نهی خودشان خواندند و علت را پرسیدند و پیامبر توضیح دادند که این یک استثناء بود. پس معلوم شد که بعد از عصر نماز خواندن نه فقط سنت رسول الله نبوده که از آن نهی کرده بودند تا مبادا شبیه به عبادت خورشید پرستان  باشد  و این فقط یک بار  بخاطر اضطرار رخ داده است،پس ای شیعه این همه هیاهو برای چیست؟  دوستان! من این هیاهو را از سایتی که نزد شیعه معتبر است یعنی از سایت ولیعصر که متعلق به  ملایان است نقل نموده ام  ببینید چه پوچ میگویند.

شیعه میگوید:
فقط این نیست صحیح مسلم این روایت ها را نیز دارد. عایشه میگوید:
۱ – رسول خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ سلم آن را قبل از عصر مى‏خواند. سپس روزى بعد از عصر آن را خواند و بعد از آن همیشه بعد از عصر مى‏خواند «… فصلاهما بعد العصر
ثمّ اثبتهما. وکان إذا صلى صلاه اثبتها».
۲ – هرگز رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏ سلم دو رکعت بعد از عصر را ترک نکرد. «ما ترک رسول اللّه صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏سلم رکعتین بعد العصر عندى قطّ».
۳ – دو نماز بود که رسول خدا صلى‏ الله‏علیه ‏و‏ سلم در بیت من هرگز ترک نکرد -نه در خفا و نه در آشکارا- دو رکعت قبل از فجر و دو رکعت بعد از عصر. «صلاتان ما ترکهما
رسول اللّه فی بیتى قط سرا ولا علانیه: رکعتین قبل الفجر و رکعتین بعد العصر».

پاسخ اهل سنت:
ای علمای شیعه چند نکته را لازم است که ما پی در پی برایتان تکرار کنیم
اولا: حضرت عمر را ما معصوم نمیدانیم او یک انسان بود مثل حضرت علی، که یک او نیز انسان بود. آنها گاهی اشتباه هم میکردند و عالم به کل علوم نبودند. عمر ما را با  علی و صادق خودتان مقایسه نکنید  که عالم الغیب و شهاده اش میدانید!!!!!!!!
دوما: فراموش نکن که حالا کسب  علم دین آسان است زیرا همه چیز در کتاب ها جمع آوری شده و لکن  در زمان حیات رسول و بعد از وفات ایشان علم  در دل اصحاب و یاران و همسران  ایشان، پراکنده بود و جمع نشده  بود  و مثل حالا نبود که در هر موضوعی احادیث جمع آوری شده باشد پس تعجبی ندارد یک صحابی یک موضوع را نداند. بودند اصحابی که حتی تا زمان خلافت  امیر المومنین عمر نمیدانستند ازدواج متعه حرام اعلام شده است!! این که تعجب ندارد این آغاز راه بود.
یک مثال: برادرم به چشم درد عجیبی گرفتار شد پیش دکتر رفت گفت کور میشوی و علاج ندارد باورش نشد پیش دکتر دوم رفت گفت کم کم بیناییت کم میشود و این بیماری درمان ندارد سومی و چهارمی هم همین را گفتند ولی دکتر پنجمی گفت علاج دارد و من بلدم! برادرم گفت پس آنها آیا دکتر نیستند گفت هستند اما این یک کشف جدید است و در دانشگاه به آنها یاد ندادند و خبر به آنها نرسیده ,حالا اگر دکتر اولی بیاید پیش دکتر پنجمی این علم را یاد بگیرد، شیعه باید به او طعنه بزند و یا اگر گفت این مرض علاج ندارد یعنی او دکتر نیست؟
پس ای عالم شیعی مرض قلبت را علاج کن عیب در قلب تو است نه در علم امیر المومنین عمر.

سوما: امت عموما از خواندن نفل بعد از عصر منع شدند اگر به کتاب ما حواله میدهی پس احادیث منع را هم ببین!!!
اما اینکه رسول الله بعد از عصر خواندند این از خصایص ایشان بود مثل روزه متصل که امت را منع کردند و خودشان پی در پی روزه میگرفتند و وقتی مردم گفتند یا رسول الله منع میکنی و خودت دایم روزه هستی فرمود شما مثل من نیستید الی آخر حدیث…)
و بعد هرگز این دو رکعت بعد عصر را در مکانی عمومی نخواند و برای همین عمر ندیده بود.
زیرا رسول الله نمیخواستند در این کار مردم از ایشان تقلید کنند ( خوف از داشتند که  مبادا عمل امت  شبیه  عمل  خورشید پرستان باشد) و این را هم بدانید که  خیلی از علما خواندن نفل بعد از عصر اول (عصر شافعی) را حرام نمیدانند بشرطیکه نزدیک به غروب آفتاب نباشد
چهارما: و از همه مهم تر نیت مهم است و حضرت عمر نیتش این بود که مردم به سنت رسول عمل کنند و حالا اگر برای مدتی حکم را اشتباه فهمیده بود بر ایشان گناهی نبود و دیدیم به جستجوی حقیقت  برخاستند و حقیقت را شنیدند و قبول کردند.

شیعه میگوید:عمر -که گویا حتى یکبار هم نماز بعد از عصر آن حضرت را ندیده بود- مردم را به خاطر خواندن آن نماز کتک مى‏زد. مگر براى هر گناهى که مردم مرتکب شدند باید کتک بخورند؟  چاره ندانستن پرسیدن است. چرا مردم باید چوب ندانستن او را بخورند؟

سنی میگوید:
ای  عالم شیعه یعنی تو از عمر عادلتری؟ عمر در طول خلافت خود یکی از امت محمد را نکشت،  عمر زندان نداشت عمر شکنجه نمیکرد، عمر از بیت المال دزدی نمیکرد. همین خمینی وقتی میخواست اسلام خود را قبل از رسیدن به حکومت معرفی کند گفت من میخواهم عدالت عمری را بیاورم  ای عالم شیعه  تو که سی سال  و اندی حاکم ایرانی چه کردی؟ حتی  که تجاوز جنسی و دزدی و کشتن و شکنجه و فقیر کردن مردم ارمغان توست! تو به امیر المومنین عمر طعنه میزنی؟!!!!!
حضرت عمر مسلمانان را بخاطر رعایت نکردن سنت رسول تادیب میکرد تادیبی معمولی تادیبی پدرانه و بس. عمر که بخاطر خودش تادیب نمیکرد. عمر که قصر نداشت عمر که اقازاده نداشت عمر که کهریزک نداشت.

شیعه میگوید: چرا اهل سنت مى‏گویند که عمر بعد از ابو بکر اعلم اصحاب بود؟ و آیا نمى‏توان این را یکى از موارد براى نادرست بودن ادعای دیندارى عمر دانست؟
سنی جواب میدهد:
بیشک عمر از اعلم ترین اصحاب رسول الله بود کارنامه زندگی او جلوی چشم ماست یک آدم بی علم نمیتواند چنین کارنامه درخشانی داشته باشد  اما اگر میخواهی بگویی چرا عمر معصوم و عاری از هیچ اشتباه و خطایی نبود! این چرایت و این سوالت دلیل نادانی توست! این مثل این است که بگویی چرا عمر مرد؟ و مردن را عیب بدانی!!!!!!!!!!!
دانا نبودن به همه علوم،  عیب نیست  هر انسانی نیاز به آموزش بیشتر دارد.


مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …