اجداد احمدی نژاد نیز میگفتند ظهور مهدی خیلی نزدیک است!!!

محمد باقر مجلسی کذاب، که شیعه ها او را علامه مینامند در کتاب «مجموعه رسائل اعتقادی» رساله ای در اثبات رجعت دارد و در آن کتاب، این علامه کذاب دو حدیث نخست را بر دولت صفوی منطبق کرده چنانچه میگوید: حدیث اول: شیخ محمد بن ابراهیم نعمانی در کتاب غیبت بسند معتبر از ابوخالد کابلی روایت کرده است که حضرت امام همام محمد بن علی باقر فرمودند:. گویا می‌بینم گروهی را که از جانب مشرق ظاهر شوند و طلب دین حق از مردم کنند و مردم را به آن دعوت نمایند. پس از ایشان قبول نکنند. پس بار دیگر طلب نمایند و قبول نکنند. پس چون این آیه را بییند، شمشیرهای خود را بر دوشها گذارند و جهاد کنند. پس مردم بدین حق درآیند. پس ایشان به این راضی نشوند تا آن که بر ایشان پادشاه و والی شوند، و پادشاهی ایشان بماند و به کسی ندهند مگر به صاحب شما. یعنی حضرت صاحب الزمان ـ صلوات الله علیه ـ و هر که با ایشان کشته شود، در جنگ شهید شده است. او ثواب شهیدان را دارد.

مجلسی گوید که بر صاحبان بصیرت ظاهر است که از جانب مشرق کسی که دین حق را طلب نمود و مردم را بدین حق دعوت کرد و پادشاهی یافت، به غیر سلسله علیّه صفویّه ـ خلّد الله ملکهم ـ نبود. و در این حیث شریف شیعیان خصوصا انصار واعوان این دولت توامان را بشارتهاست که بر عاقل پوشیده نیست.

حدیث دوم: باز شیخ نعمانی در کتاب مذکور بسند معتبر از حضرت جعفر بن محمد الصادق روایت کرده است که آن حضرت فرمود که، روزی حضرت امیر المؤمنین و امام المتقین علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ خبر می دادند از وقایعی که بعد از آن حضرت به ظهور آید تا ظاهر شدن قائم آل محمد ـ علیه السلام ـ
 پس حضرت سید الشهداء حسین بن علی ـ علیه السلام ـ فرمودند که یا امیر المؤمنین! چه وقت حق سبحانه و تعالی زمین را از ظالمان پاک خواهد کرد؟‌
حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: هرگاه، خروج کند پادشاهی از خراسان و غالب شود بر زمین کوفه و ملتان و بگذرد از جزیره بنی کاوان که در حوالی بصره است، و خروج کند از ما پادشاهی در گیلان و او را اجابت کنند و یاری نمایند اهل ابر ـ که در حوالی استراباد است ـ و دیلم ـ که قزوین و حوالی آن است ـ و ظاهر شود از برای فرزند من عَلَمای ترکان، و متفرق شوند اطراف عالم و در مکان های شریف و جنگها و فن‌های عظیم ایشان رو دهد، در وقتی که جنگ کننده در بصره و برخیزد پادشاه پادشاهان. ـ پس حکایت طولانی بیان فرمودند که راوی از میان انداخته است، پس فرمودند ـ : که آن گاه تهیه کرده شود چندین هزار لشکر برکشیده صفها، و بکشد قوچ فرزند خود را، در آن هنگام دیگری پادشاه شود، امامی که مردم قدرش را ندانند یا پی به مکانش نبرند. او راست شرف و فضیلت بر عالمیان و او از فرزندان تست ای حسین. وصف آن نمی‌توان کرد. مثل او کجا بهم می رسد؟ ظاهر شود در میان دو رکن کعبه معظمه با جماعتی اندک، و بر جن و انس غالب گردد و مردم دون، یعنی کافران و ظالمان را از زمین براندازد. خوشا حال کسی که زمان او را دریابد و به روزگار دولت او برسد و در خدمتش حاضر گردد.
علامه  گوید که: ظاهر است که خروج کننده خراسان اشاره است به امرای ترکان مثل چنگیزخان و هلاکوخان، و خروج کننده در گیلان اشاره است به شاه دین پناه رضوان مکان شاه اسماعیل ـ ـ لهذا حضرت فرمود که از ماست و او را فرزند یاد کرد.
و از میان خسروان روزگار به این نسب عالی مقدار همین سلسله علیّه ممتاز و سرافرازند و پادشاه پادشاهان با مراد همان خسرو خلد آشیان است با دیگری از سلاطین عظام و اولاد کرام او. و چون راوی بسیاری از حدیث را انداخته، به خصوص حکم نمی‌توان کرد.
و کشتن قوچ فرزند خود را به گمان این حقیر اشاره است به شهادت شاهزاده عالی تبار صفی میرزا ـ که به دست پدرش شاه عباس کشته شد ـ و پادشاه دیگر که طلب خون نماید اشاره است به سلطنت سلطان علیین آشیان شاه صفی است. بشارت به تعجیل ظهور حضرت صاحب الزمان ـ علیه الصلاه‌ و السلام ـ و اتصال این دولت دین پرور صفویه به دولت حق امام البشر از آخر حدیث ظاهر است.(منبع: رساله اثبات رجعت یا ترجمه چهارده حدیث) (و نیز بحار: ۵۲ / ۲۴۳

پاسخ اهل سنت:
اصل داستان این است که این علامه مزدور در زمانی زندگی میکرده که سلطنت صفوی رو بسوی زوال کامل میرفته، تا آنجا که پادشاهان این سلسله به سایه خود نیز اطمینان نداشتند، و همین شاه عباس کبیر ، پسر ۱۸ ساله خود را بی دلیل کشت، و عجیب اینکه آن قدر وحشی بود که بعد از این کار به ماموری که دستورش را اجرا نموده بود خشم گرفت و از مامور  بد بخت برگشته خواست برود پسر خودش را بکشد و جگر پسرش را برایش بیاورد!!
 و پدر بیچاره چون میدانست اگر پسر را نکشد، این شاه ظالم هم او را خواهد کشت هم پسر را ، پس رفت پسر خودش را کشت و جگرش را  آورد و تقدیم شاه کرد!!!
۳۵۰ سال پیش، این چنین قوم وحشیی به ایران حکومت میکردند و این علامه مجلسی که علمای امروز ما به اعتراف خودشان جیرخوار سفره علم اویند، دارد این وحشیها را می ستاید و آنها را یاران امام مهدی میداند و دارد از آنها تعریف میکند!
 بلکه خودش  وزیر و مشیر این دستگاه ظالم بوده است!

اما چرا علامه مجلسی با این دروغ ها و با این تاویل های لایتچسبک! میخواست ثابت کند شاهان صفوی و قزلباش اصحاب امام زمانند؟ نیت این بود که تا مردم خرافی ایران با آن پادشاهان ظالم، دست و پنجه نرم نمیکنند زیرا نارضایتی عمومی در آن دوره درست مثل نارضایتی  جنبش سبز ها در دوره ماست
حتی که مردم ناراضی اصفهان به خانه این  علامه کذاب حمله کرده بودند.

و تاریخ تکرار میشود:
این روزها شما خیلی از سید خراسانی و شعیب بن صالح و سید یمانی میشنوید!  خرافیون شیعه سعی میکنند وانمود کنند سید خراسانی همان خامنه ای یار غار امام زمان است! و احمدی نژاد شعیب صالح است  وووو
اما نکته عجیب این است که با آنکه  صدای اعتراض به همین تاویل از بین علمای شیعه  بسیار بلند است!
ولی خود مرجع دینی و سیاسی و ولی فقیه ایران، که شب روز خرافیون او را سید خراسانی مینامند این گفته ها  را تکذیب نمیکند! تایید هم نمیکند !!چرا؟
برای اینکه او برای ساکت کردن ملت خرافی ایران، نیاز دارد خودش را یک آدم مقدس جا بزند و اینکه  در احادیث امام صادق به او لقب سید خراسانی داده باشد  این افتخار بزرگی برای اوست این باعث میشود  که خر مقدس ها طرفدارش باقی بمانند و ایضا این سبب میشود تا قشر خرافی ایران زیاد از در مخالفت در نیاید پس او ساکت مینشیند!  و وانمود میکند که سید خراسانی است تا مطلوبش بر آورده شود! عین همین خدمت را استاد اعظم آنها – مجلسی – برای شاهان خونخوار صفوی انجام داده بود!
اما  خر کردن مردم تنها ضرر این شگرد نیست!
مشکل بزرگتر همان مشکلی است که ملانصرالدین به آن دچار شد و این روز ها قذافی به آن مبتلاست: گویند روزی ملا رفت نان بخرد دید نانوایی شلوغ است و باید در صف بایستد  برای خلوت کردن دکان بدروغ  گفت: یا ایها الناس در فلان  محله  نان مجانی توزیع میشود!
مردم گفته  او راست پنداشته وصف را ترک کرده و  به سوی محله ذکر شده براه افتادند،  خود ملا که دید مردم همه بدنبال نان مجانی رفته اند خودش هم به دنبال آنها براه افتاد زیرا دروغ خودش باورش شده بود!
دستگاه حکومتی صفویی خودش  دروغی را که شیخ الاسلام مزدورش  ساخته بود تا مردم را خر کند ، باور کرد و حمله افغانها را به هیچ شمرد!! و اش نذری پخت و  منتظر دخالت امام زمان شد و دودمانش باد هوا شد.

دستگاهای تبلیغاتی خمینی  هم در جنگ ایران  و عراق دروغی ساخته بودند بر این معنی که امام زمان با عمامه سبز و اسب سفید، خودشان با وجود شریفشان؛ بارها  در جبهه ایران؛ در حال جنگ علیه بعثی ها دیده شده اند، بعد خمینی خودش این دروغ را باورکرد و حاضر به بررسی درست اوضاع نشد و در جواب تقاضای صلح طلبی صدام گفت: حاضر به آتش بس هستیم اما خط آتش بس باید آنطرف کربلا و نجف باشد، ( چون فکر میکرد قدرت مافوقی در جبهه ها با اوست، یعنی  دروغش باورش شده بود)  و چندی بعد موشکهای العباس و الحسین و بمب های شیمیایی  صدام او را از خواب پریشان پراند و فهمید نه امام زمانی است نه هیچی!!  نه پشمی است و نه کشکی!!
حالا  هم جنون عظمت طلبی جناب سید خراسانی ( خامنه ای ) و شعیب بن صالح( احمدی نژاد) گُل میکند  زیرا گمان میکنند یاران خاص امام زمانند و امام زمان هم نماینده خداست ! پس گمان میکنند کسی جلودارشان نیست و این باعث میشودکه اشتباهات مرگبار مرتکب شوند درست مثل شاه سلطان حسین و خمینی!
ما نگران اشتباه و نابودی آنها نیستیم ( بشرطیکه ملت در امان بماند نگران نیستیم )
ما فقط میخواهیم به خواننده شیعه خود بگویم
«شعار ظهور نزدیک است» خامنه ای و شرکآء فقط برای شیره مالیدن بر سر شماست، همانطور که استاد خامنه ای و احمدی نژاد (  یعنی علامه مجلسی )  بر سر اجداد شما در ۳۴۰ سال پیش شیره مالید،
از ما گفتن بود که گفتیم دیگر خود دانید!

 

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …