شبهه اول شیعه میگوید: در صحنه ای از نبرد صفین علی(ع) با عمرو بن عاص روبرو شد….چون عمروبن عاص، از پیش خود را در مقابل علی شکست خورده میدید پای به فرار گذاشت و علی(ع) به دنبال او حرکت کرد!عمرو بن عاص متوجه شد راه گریزی نیست پس از اسب پایین امد و خود را لخت مادر زاد کرد! در این صحنه علی(ع) روی برگرداند و مسیر خود را تغییر داد و به این ترتیب عمرو بن عاص جان سالم بدر برد! برای علی(ع) هدف وسیله را توجیه نمیکرد! او بخاطر نجات اسلام حاضر نمیشد ارزش اخلاقی و این حرمت شکنی را بپذیرد!او حتی در این شرایط حساس چشمان خود را نیالود!ما شیعه این علی هستیم؟؟؟؟
پاسخ اهل سنت:
این هم یک دروغ از دروغ های بیشمار شیعه هاست برای علی همین کافی بود که عمرو بن عاص صحنه جنگ صفین را ترک میکرد
دوما اگر قرار باشد کافر که در میدان جنگ لخت شد ما او را نکشیم پس همه جنگها را خواهیم باخت این چه حرفی است؟!!
سوم امیر المومنین علی میتوانست چشم به سر دشمن بدوزد نه به آلت او…. و کار را تمام کند خصوصا که علی سوار بر اسب تیز پا بود و عمرو بن عاص پیاده، حتی که میتوانست او را زیر سم اسبش له کند!
پس داستان دروغ است، و همه میدانیم عمرو بن عاص تا اخر جنگ صفین حضور داشت و علی در این جنگ به هدفش نرسید!!
پس فرار نکرد و داستان شیعه دروغ است.
شبهه دوم: شیعه میگوید:
معاویه نامه ای به به عمرو نوشت: زود نزد من رهسپار شو. چون نامه معاویه به عمرو رسید عمرو به نوکر خود گفت: وردان برخیز و ساز و برگ سفر را آماده کن. دنیا اکنون به من اقبال نموده از چه آن را از خود دور کنم.
من مردی نیستم که عفت را برگزینم و از گرسنگی به خوردن کاه قناعت کنم. درست است که جانب علی دین و حقیقت است. ولی حرص و طمع نمی گذارد من جانب معاویه را که همراه با جاه و مقام است رها سازم من می خواهم در دنیا با آسایش و خوش گذرانی زندگی کنم نه با تنگدستی و قناعت. عمرو این بگفت و به جانب شام حرکت کرد.
و وقتی به معاویه رسید، گفت: جنگ با علی کاری بس دشوار و خطرناک است. بگو پاداش من در این کار چیست؟
معاویه گفت: هر چه بخواهی. عمرو چون پیوسته به حکومت مصر نظر داشت و خود وی بود که در سال ۱۹ هجری در زمان خلافت عمر، مصر را گشود به ارزش و اهمیت آن آگاه بود گفت: مصر را. معاویه درهم شده قدری در پاسخ خودداری کرد. از طرفی برادرش عتبه وی را نکوهش کرده گفت: معاویه تو حاضر نیستی عمرو را در مقابل دادن مصر خریداری کنی او دین خود را به تو فروخته است تو نمی خواهی دنیای خویش را با دادن سهمی بدو آباد کنی؟ حرص را از خود دور کن و مصر را به او واگذار کن. معاویه پیروی کرد و با احضار عمروبن عاص حکومت مصر را بدو واگذار کرد. این دو مرد مکار با هوشیاری زیاد پیمان خویش را با هدفهای ننگین شان به کار بسته و شروع به کار کردند.
پاسخ اهل سنت:
این ها همه دروغ است و شیعه اصحاب پیامبر را متهم میکند تا په پیامبر توهین کند ، شما را به خدا قسم تا حالا دیده اید که ظالمی بگوید حق با من نیست اما حرص و طمع باعث شده که من به دنبال باطل بروم شخصی که غافل نباشد بلاخره توبه میکند یا حداقل در آخر عمر توبه میکند, بعد همه میدانیم که حضرت عمرو عاص حاکم کشور غنی مصر بود ، ودلیلی نداشت که کاه بخورد طبق فرمول شیعه او باید در وقت حکمرانی از راه دزدی و اختلاس میلیارد میشد، و قاعدتا نباید که فقیر میبود ولی شیعه او را فقیر معرفی میکند تا داستانش رنگین شود!!!! وانگهی دنیا دوست هرگز اعتراف نمیکند که حق با دشمنم است و هرگز این را آشکارا و در مجالس نمیگوید ولی شیعه برای افسانه بافی نیازی به عقل ندارد!!
شما کمی به زندگی حضرت عمرو بن عاص توجه کنید تا ببینید او کی بود:
حضرت عمرو بن عاص بعد از جنگ خندق یعنی قبل از فتج مکه ایمان آورد و قرآن میفرماید که کسانیکه پیش از فتح ایمان و جهاد آوردند هرگز با مومنانی که بعد از فتح ایمان آوردند برابر نیستند، پس حالا حتی اگر علمای شیعه مومنان درجه یک هم باشند باز به نص قرآن حضرت عمرو بن عاص، مقامی بالاتر از مقام آنها دارد:
(وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)
چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالی که میراث آسمانها و زمین همه از آن خداست (و کسی چیزی را با خود نمیبرد)! کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند (با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند) یکسان نیستند؛ آنها بلندمقامتر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند؛ و خداوند به هر دو وعده نیک داده؛ و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است. «الحدید/۱۰»
افتخار دوم حضرت عمرو بن عاص این است که او یک مومن عادی نبود بلکه فرمانده بود، آری پیامبر صلی الله علیه و سلم او را به فرماندهی جنگ ذات السلاسل برگزید و این حقیقتی است که حتی شیعه منکر آن نیست.
و داستان جنگ به این صورت بود که قبیله "قضاعه" قصد حمله به مدینه را در سر می پرورانید. آنحضرت صلی الله علیه وسلم لشکری را با فرماندهی حضرت عمرو بن عاص رضی الله عنه به سوی آنان روانه کرد. حضرت عمرو در میان راه با خبر شد که افراد لشکر دشمن بسیار است لذا از محضر آنحضرت صلی الله علیه وسلم طلب نیروی کمکی نمود که گروهی دیگر به فرماندهی حضرت ابوعبیده بن جراح رضی الله عنه به لشکر عمرو ملحق شد و بعد از درگیری و مبارزه، لشکر مسلمانان توانست قبیله قضاعه را شکست داده و آنان را وادار به عقب نشینی نماید.
این اقدام شجاعانه حضرت عمرو رضی الله عنه باعث افزایش هیبت اسلام و مسلمین در اطراف شام و دیگر مناطق شده و زمینه اسلام آوردن قبایل متعددی مانند: بنی عباس، بنی مره، بنی ذبیان و … را فراهم نمود
در این جنگ ذات سلاسل، زمانی که سپاه اسلام شبی را دراستراحت می گذرانید و هوا سرد بود، گروهی از مجاهدین خواستند برای گرم کردن خودشان آتش روشن کنند، اما حضرت عمروبن عاص با این کار آنها مخالفت کرد، همچنین زمانی که مجاهدین اسلام موفق شدند سپاه دشمن را شکست دهند دشمن پا به فرار گذاشت، مجاهدین خواستند آنها را تعقیب کنند اما فرمانده لشکر(حضرت عمروبن عاص) با این اقدام نیز مخالفت نمود. زمانی که لشکر اسلام به مدینه برگشت آنحضرت صلی الله علیه وسلم علت این مخالفتها را از عمرو جویا شد. عمرو در جواب عرض کرد: «دلیل مخالفت من با روشن کردن آتش این بود که دشمن از تعداد کم سپاه ما مطلع نشوند، و دلیل عدم تعقیب سپاه دشمن این بود که مبادا فرار آنها توطئه ای نباشد و برای ما کمینی نگرفته باشند». آنحضرت صلی الله علیه وسلم فراست و مهارت جنگی حضرت عمرو را ستود
ما اهل سنت، ایمان به کتب خود داریم و کتب دروغ پردازی ملایان شیعه پیش ما ارزشی ندارد
و در مسند احمد روایت صحیحی آمده است که آنحضرت صلی الله علیه وسلم در مورد حضرت عمرو بن عاص رضی الله عنه فرمودند: «أسلم الناس و آمن عمرو بن العاص»؛ (دیگر مردم مسلمان شدند اما عمرو بن عاص ایمان آورد).
همچنین در حدیثی دیگر آمده است که آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إبنا العاص مومنان عمرو وهشام»؛ (عمرو و هشام این دو فرزند عاص بن وائل، مومن هستند).
ب ـ در سنن بیهقی ۴/۴۳ باب اسلام عمروبن العاص، روایتی به این مضمون آمده است: «فعن أبی ملیکه قال: قال طلحه بن عبیدالله: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول: إن عمروبن العاص من صالحی قریش»؛ (طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه می فرماید: از آنحضرت صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: همانا عمرو بن العاص از انسانهای صالح قریش می باشد
افتخارات دیگر عمرو بن عاص
۱- در فتح مکه آنحضرت صلی الله علیه وسلم ماموریت منهدم نمودن بت سواع را به حضرت عمرو واگذار نمود
و ایشان بت را با دستهای مبارک خویش نابود کرد و یاد ابراهیم بت شکن تازه شد
2- بعد از فتح مکه، آنحضرت صلی الله علیه وسلم نامه هایی را به منظور دعوت دادن بعضی پادشاهان ممالک به دین اسلام ارسال نمود که نامه آنحضرت به پادشاه عمان توسط حضرت عمرو بن عاص رضی الله عنه فرستاده شد که در پایان با بصیرت و حکمت حضرت عمرو، پادشاه عمان مجبور شد تا اسلام را پذیرفته و به رسالت آنحضرت صلی الله علیه وسلم اقرار نماید.
عمرو بن عاص در خلافت صدیق اکبر و عمر فاروق حضرت نیز فرمانده باقی ماند و سرزمینهای بزرگی را در شام و افریقا فتح نمود او فاتح مصر بزرگ بود فتح مصر اقتدار اسلام را تثبت نمود شیعه اینهمه را نمیبیند فقط اختلاف حضرت عمرو بن عاص و امیرالمومنین علی را میبیند!
عمرو بن عاص تا ابتدای خلافت حضرت عثمان رضی الله عنه به عنوان حاکم مصر ایفای وظیفه می نمود، اما حضرت عثمان در دوران خلافتش وی را از ولایت مصر عزل کرد و این نشان از این دارد که روابط اصحاب با یکدیگر منوط به اعطا یا سلب مقام و مسئولیت نبوده والا باید حضرت عمرو دشمن امیر المومنین عثمان میبود و دیدیم که چنین نبود بلکه در گروه دوستداران همیشگی عثمان باقی ماند حضرت معاویه در دوران حکومتش مجدداً حکومت مصر را به عمرو بن عاص واگذار نمود و ایشان تا وفات بر این مسند باقی بود
شیعه میگوید: آیه (إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ) الکوثر:۳ در شان عمرو بن عاص و پدرش نازل شده او دشمن پیامبر بوده است و او میخواسته بعد از اسلام آوری، رسول الله را بقتل برساند!
پاسخ اهل سنت:
این چگونه ممکن است که من دشمن بودایی ها باشم و بعد بروم برای گسترش دین بودایی ایران و ترکیه را بنفع دین بودایی فتح کنم؟!
ای شیعه کمی عاقلانه سخن بگو!
پس این آیه در حق او نازل نشده زیرا او دشمن رسول الله نبوده یا شما معنی کلمه دشمن را نمیدانید!
آیا انجام دهنده چنین خدمات ارزنده ای را میتوان دشمن اسلام تصور نمود؟ اگر این ایمان آورنده قبل از فتح دشمن اسلام است پس دوست اسلام کیست