سنت نبوی: تکرار یا خبر واحد؟

نیازی به گفتن نیست داستان مرد حقه بازی که برای مردم روستا نقش مار می کشید و مردم بیسواد نیز فریب ظاهر را خورده و حق را به او داده جانب او را گرفتند و… روشی طولانی که متاسفانه سالها و قرنهاست توسط آخوندها بر ملت ایران، اعمال می شود و مردم نیز چون حال و حوصله تحقیق و مطالعه را ندارند به راحتی در دام این شیادان گرفتار آمده اند! شاید به جرات بتوان گفت یکی از بزرگترین این تزویرهای کثیف، در خصوص نقل احادیث و روایاتی می باشد که اکثرا دارای راویان جعلی و دروغین است و در بهترین حالتها خبر واحد می باشد. دقت کنید:

۱- ما وقتی با آخوندها وارد مباحثه می شویم و از آنها برای اثبات عقائد فاسد و دروغشان از قرآن شاهد می آوریم آنها برای مقابله با حقیقت دست به دو روش شیطانی می زنند:
الف: یا برای شما آیه ای را شاهد می آورند که:
–   آن آیه را بنا به میل و علاقه خود به غلط تفسیر می کنند.
–  یا کلمات کلیدی و مهم را در آن آیه به غلط و بنا به امیال فرقه ای خود معنی می کنند.
–  یا سر و ته آیه را می زنند.
–  یا به آن آیه جنبه عمومیت و کلیت می دهند در حالی که برخی از آیات دارای مصداق خاص و مشخص است. مثلا حضرت نوح هزار سال عمر کرده ولی این دلیل نمی شود که ما قیاس کنیم و بگوییم این آیه دلیلی است بر عمر طولانی مهدی غایب! یا پیراهن یوسف به خواست خدا شفا داده (هر چند این آیه تفسیر و معنایی دیگر دارد که در فرصتی مناسب به آن خواهیم پرداخت) ولی این دلیل نمی شود هر کسی به همین بهانه هر گوشه ای که رسید یک بتکده و دکان به نام امامزاده باز کند!‌ مثل این است که شما به کریس آنجل (جادوگر و شعبده باز آمریکایی) بگویی این کارهای تو اشتباه و حقه بازی و گناه و حرام است و او بگوید: ای آقا در قرآن خود شما نوشته شده که حضرت موسی عصا را اژدها کرد و دستش را می برد درون یقه اش و نورانی می شد و…!
ب: یا اینکه می گویند برابر دستور خداوند، بیان و دستورات پیامبر نیز واجب الاطاعه است و آنگاه برای شما حدیثی می آورند که چون فرمایش پیامبر است شما باید از آن اطاعت کنید البته آنها در خصوص نقل احادیث نیز مرتکب حقه بازیهای زیر می شوند:
– ائمه شیعه فرموده اند هر حدیث و سخنی که از ما به شما رسید را با قرآن بسنجید اگر مطابق قرآن بود قبول کنید ولی اگر مخالف قرآن بود آنرا به دیوار بزنید. خوب در بسیاری از موارد، احادیثی که آخوندها بیان می کنند (حتی اگر به صورت اخبار ضعیف السند یا خبر واحد در کتب اهل سنت هم باشد) مخالف قرآن است و ما دلیلی برای قبول آن نداریم.
–  آخوندها در خصوص بسیاری از احادیث دست به تدلیس زده و معنای واژه ها و کلمات را تغییر داده و تحریف کرده اند مورد مشهور و معروفش نیز کلمه مولی است که به دروغ آنرا خلیفه و جانشین معنی کرده اند و این در حالی است که نه قبل از پیامبر و نه بعد از ایشان، طی چند هزار سال گذشته، حتی یک عرب برای تعیین جانشین بعد از خودش (در مقام حکومت و ریاست و خلافت ) از این کلمه استفاده نکرده است!
– در بسیاری از موارد خبر مورد اشاره آخوندها دارای سلسله راویان دروغگو بوده یا میان روات آن انقطاعی طولانی وجود دارد (مانند خطبه فدکیه یا اشعار حسان ابن ثابت در غدیر خم)
– در بسیاری دیگر از موارد نیز، حدیث مورد اشاره آخوندها خبر واحد است (و خبر واحد خبری است که به گفته جناب مطهری خودتان، کمتر از ده طریق نقل شده باشد) و به نظر من خبر واحد (به خصوص در موارد اعتقادی و اختلاف افکن و شرک آلود) نمی تواند مورد حجت واقع شود حتی اگر سلسله روات آن ثقه باشند.
–  در برخی از موارد نیز آخوندها حدیثی را بیان می کنند و قصد آنها این است که در مخاطبین شیعه خود اینگونه القاء کنند که اهل سنت مخالف معنای آن حدیث می باشند. مثلا احادیثی در خصوص: پیروی از حضرت علی یا دوست داشتن اهل بیت یا دوست داشتن حضرت علی یا لزوم احترام به حضرت علی و اهل بیت و… خوب یک نفر نیست که به این شیادان بگوید: ای نامردان حقه باز، اهل سنت در بسیاری از موارد بهتر از شما از اهل بیت پیروی کرده و بیشتر از شما آنها را دوست داشته و مایه وهن و سرافکندگی آنها هم نشده اند…
براستی می دانید اختلاف ریشه ای و اساسی در کجاست؟ آخوند یک آیه یا یک حدیث (خبر واحد) پیدا می کند که در آن آیه یا حدیث، جواز شفاعت آمده ولی در مقابل آن چندین آیه وجود دارد که شفاعت را رد کرده است! خوب این یعنی اینکه اصل بر عدم شفاعت بوده و اصالت با ایمان و عمل صالح می باشد و شفاعت، مختص مواردی بسیار خاص و استثنایی می باشد ولی آخوند با غلو و زیاده روی، استثناء را برای شما اصل کرده و مردم ایران را در یک خوش خیالی محض (مانند نشئه مواد مخدر) فرو برده است! و اصل را (یعنی ایمان و عمل خود انسان را) به محاق فراموشی سپرده است!.
– در دهها آیه و حدیث، وجود علم غیب برای تمام انسانها نفی شده ولی آخوند بنا به استناد فقط یک آیه سعی در اثبات علم غیب دارد در صورتیکه مشخص است منظور خداوند در آن آیه خاص، اطلاع برخی از پیامبران از برخی از وقایع غیبی است و نه اثبات علم لدنی و کلی علم غیب برای پیامبر… مثل اینکه خدا پیامبر را از قصد هجوم کفار برای کشتن ایشان مطلع کرد یا خدا برای پیامبر ماجرای اصحاب کهف را بیان کرد (در صورتیکه پیامبر تا قبل از آن، نسبت به این ماجرا نا آگاه بودند و هیچ علم غیبی نداشتند) یا در خصوص زمان وقوع قیامت، که خداوند به پیامبر می فرماید بگو من نمی دانم و…
– یا اینکه در قرآن کریم دهها آیه و ماجرا نقل شده که به راحتی از آنها می توان فهمید که پیامبران (و حتی پیامبر عزیز اسلام) جز در خصوص دریافت و ابلاغ وحی دارای عصمت نبوده اند ولی آخوندها با تفسیر غلط و مزورانه یک آیه آنرا اینگونه معنا کرده اند که ائمه دارای عصمت (یعنی عدم امکان هر گونه خطا و اشتباه بوده اند!) اما وقتی شما به واقعیات صریح و روشن تاریخی مراجعه می کنی می بینی حضرت علی خودشان فرموده اند: من بالاتر از خطاکار نیستم، کما اینکه در انتصاب برخی از والیان خودشان مرتکب اشتباه شدند…
پس شیعیان عزیز و گرامی ما به این نتیجه می رسیم که سنت و سیره پیامبر و حتی ائمه، آن راه و روش و یا گفتار ایشان است که مرتبا طی سالیان عمر آن بزرگواران تکرار و تکرار شده و نه یکی دو قصه و حدیث راست یا دروغ که معلوم نیست علت بیان آنها وجود چه شرایط خاصی بوده است.
آری، اصل در کل زندگانی آن بزرگوران مبتنی بر صلح و رفاه و آرامش مردم بوده ولی آخوندها از میان تمام امامان فقط نیم روز عاشورا و شمشیر امام حسین را عَلم کرده اند در صورتی که آن جنگی کاملا تحمیلی به امام حسین بود و ایشان فقط به خاطر حفظ شخصیت و آزادگی خودشان به دفاع پرداختند و اگر قصد جنگ داشتند نه زن و بچه را می بردند و نه از راه معمول می رفتند و نه…. اصل بر ادب و احترام و دوری از لعن و نفرین و سب و دشنام بوده.
پیامبر و امامان در تمام زندگیشان در عمل، بین نمازها را جمع نمی کرده اند یعنی سنت آنها بر این منوال بوده ولی آخوندها یک حدیث از ابن عباس می آورند که پیامبر در فلان محل بین دو نماز را جمع کرد!
پیامبر و حضرت علی حتی یک بار هم در عمل، خمس منافع سالیانه مردم را دریافت نمی کردند ولی آخوندها گشته اند و یک حدیث بی صاحب جسته اند که پیامبر در فلان موقعیت خمس منافع را هم گرفت!
پیامر یا ائمه در عمل حتی یک زن صیغه ای نداشته اند ولی آخوندها می گردند و چند خبر بی صاحب را جهت شهوترانی خودشان برای شما عَلم می کنند.
حضرت علی و پیامبر در مقام عمل سالیان سال با حضرات ابوبکر و عمر و عثمان یار و همنشین بوده از خانواده آنها همسر گرفته به آنها دختر داده، پشت سر آنها نماز خوانده، دهها بار طرف شور و مشورت آنها واقع شده، نام فرزندان خود را عمر و ابوبکر و عثمان گذاشته، بارها و بارها پس از مرگ آن خلفا برای آنها طلب آمرزش کرده و نامشان را به نیکویی یاد کرده و… ولی آخوندها این کلیت طولانی را کنار می گذارند و فقط به استناد چند حدیث دروغ و جعلی وقایع نیم روز سقیفه را عَلَم می کنند که ای آقا آمدند و درب را آتش زدند و… تا ثابت کنند حضرت علی با خلفا دشمن بوده!
پیامبر و حضرت علی در مقام عمل حتی یک بار هم در طول عمرشان مراسم عزاداری (به روش فعلی شیعیان) بر پا نساخته و در مقام عمل حتی یک قبر را بازسازی نکرده و روی حتی یک قبر بنایی نساخته و برای یک بار هم در مقام عمل از هیچ قبری طلب حاجت نکردند، ولی آخوند با استناد به چند حدیث و خبر واحد بی صاحب می خواهد برای شما چنین وانمود کند که این کارهای خرافی شرک آلود، راه و روش و سیره نبوی یا علوی بوده است! که مثلا در فلان خبر آمده که فلان صحابی رفت و از قبر پیامبر طلب حاجت و توسل داشت! یا اینکه حضرت عایشه در فلان روز سوگواری و گریه کرد و یا امام احمد حنبل برای فلان عرب بیابانگرد، جواز تبرک به منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم را صادر کرد!
در اینجا لازم می دانم خاطره ای را از یکی از روحانیون شیعه نقل کنم تا شما بدانید که استناد به سخن عجیب و غریب یک نفر نمی تواند ملاک عمل قرار بگیرد: این روحانی تعریف می کرد که من در جبهه جنگ ایران و عراق بودم که دیدم چند نفر آمدند و هنگام وضو مسح پا را روی پوتین خودشان کشیدند! من با تعجب به آنها گفتم این کار اشتباه است و مسح پا از روی پوتین صحیح نیست! آنها به من خندیدند و گفتند نخیر آقا شما اشتباه می کنید ما از فلان مجتهد سئوال کردیم و او گفت می توانید از روی پوتین مسح کنید! من (یعنی آن روحانی) با آن مجتهد تماس گرفتم و ایشان گفتند بله من به آنها چنین گفتم، من گفتم ولی آقا اینکه اشتباه است آن مجتهد گفت من خودم هم می دانم اشتباه است ولی اینها اصلا نماز نمی خواندند و هنگامی که ما علت را جویا شدیم دیدیم آنها حال و حوصله وضو گرفتن را ندارند چون باید پوتین هایشان را با زحمت خارج کنند! حالا ما آنها را تا این مرحله آورده ایم شما کمی صبر کنید ما کم کم پوتین هایشان را هم در می آوریم!
خوب برادران عزیز، بسیاری از استنادات شما نیز در چنین وضعیت های مشابهی صادر شده است. شاید آنکه به منبر رسول الله صلی الله علسه وسلم تبرک می کرده شخصی ساده دل بوده (که مانند آن چوپانی که در مثنوی مولوی با خدا صحبت می کرده و می گفته تو کجایی تا شوم من چاکرت، چارقد دوزم کنم شانه سرت؟) از روی ساده دلی ( و از روی سنن قدیمی جاهلیت در تبرک بت ها) چنین می کرده و امام احمد فقط در خصوص او گفته اشکالی ندارد و گرنه اگر اشکالی نداشت چرا خود امام احمدبن حنبل یا حضرت علی یا سایر ائمه به منبر پیامبر تبرک نجسته اند؟ به قول شما جوازش هم که صادر شده بود و کسی کاری به کار آنها نداشت ( چنانچه برای آن شخص هم کسی مزاحمتی ایجاد نکرد )… پس تو را به خدا بیشتر از این نقش مار نکشید و مردم ایران را بدبخت دنیا و آخرت نکنید.
در یک کلام: آدم مریض و بیمار به دنبال فروع و استثنائات است و آدم عاقل و حق جو به دنبال کلیات و اصول و جالب اینجاست کسانی که این نکته گیری های خاله زنکی و این ریز بینی ها و جزئی نگری ها و مته به خشخاش گذاشتن ها را انجام می دهند به خودشان می گویند اصول گرا! ولی من بهتر می دانم با این خصوصیات و صفات ناپسندی که آنها دارند به آنها بگویم: فروع گرا یا جزئی گرا یا سطحی گرا یا ریز گرا!‌!‌!
آری ای هموطن برای من مهم نیست که تو شیعه هستی یا سنی! ولی اجازه نده آخوند با عقل و حیثیت و شرف و شخصیت تو بازی کند و فریب نقش مار او را نخور، بلکه هر چه از او شنیدی را خودت با عقل خودت به محک تحقیق بسپار و شک نکن که در انتهای تحقیق، کاملا به خلاف سخن آخوند خواهی رسید!
 
 

 

نویسنده: علیرضا حسینی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …