رهبر در یک جامعه اسلامی چگونه انتخاب میشود؟

سوال ۱: رهبری و رئیس دولت یا حکومت اسلامی را در یک کشور اسلامی بر مبنای احکام و تعالیم اسلام، چگونه میتوان بر گزید؟

پاسخ ما: پیامبر فرمود: فعلیکم بسنتی و سنته الخلفاء الراشدین المهدیین بعدی: (بر شما باد پیروی از سنت من و روش خلفای راشدین بعد از من ) در سنت پیامبر، فرمانده ها لزوما متقی ترین افراد نبودند، بلکه کاردانی و تخصص نیز در نظر گرفته میشد.

اما اگر منظور پرسش کننده ، رهبری عمومی امت است، باز جلوی ما سنت خلفای راشدین است  که ماموریم به پیروی از سنت و روش آنها:
 بزرگان ممدوح قرآن، یعنی مهاجرین و انصار، انتخاب رهبر را  فقط حق خود دیدند و رای مردم مکه یا طایف را نخواستند و حضرت ابوبکر انتخاب شد  بعد او،  حضرت عمر را پیشنهاد کرد و مردمی که ابوبکر را پیش تر انتخاب کرده بودند تا رهبرشان باشد و امر نهی کند ، این دستور آخر ابوبکر را نیز پذیرفتند و  حضرت عمر خلیفه شد.

و وقتی که عمررضی الله عنه (که بطور غیر مستقیم توسط مردم انتخاب شده بود) تصمیم گرفت بعد از خود، حکومت را بشورای ۶ نفره بسپارد، باز این دستور توسط همانهایی که ابوبکر را انتخاب کرده بودند، مطاع شد  و این شورا از بین خود، عثمان و علی را برگزید و نوبت به عثمان رضی الله عنه رسید، عثمان توسط کودتایی پیچیده شهید شد و نوبت به حضرت علی رسید و کسی در اینکه حضرت علی خلیفه بر حق  بود،  شک نداشت، فقط دعوا برسر این بود که خلیفه جدید باید قاتل خلیفه قبلی را مجازات کند و علی رضی الله عنه  میگفت فعلا قدرت نداریم.

پس با توجه به عملکرد صحابه نتیجه میگیریم، رهبر را همانهای انتخاب میکنند که برای ایجاد حکومت اسلامی پیشگام بوده اند و برای ایجاد حکومت اسلامی از مال و جان و سرزمین و فرزندان خود گذشتند. این حق آنهاست نه  حق کسی دیگر.

بزبان ساده تر حالا اگر کسانی برای ایجاد حکومت اسلامی در ایران قیام کنند، پس از پیروزی، اینها خودشان هستند که حق انتخاب رییس را دارند، نه خانه نشینان! 

مثال گذشته: کسانی که برای سرنگونی شاه  تظاهرات کردند حق انتخاب رهبر را داشتند نه طرفداران شاه. 

 

سوال دوم: انتخابات عام برای هدف متذکره آنگونه که در جهان امروز متداول است از دیدگاه شرع اسلامی جواز دارد؟ 

جواب ما: نه جواز ندارد ، عملکرد صحابه بما میگوید که جواز ندارد و انتخاب رهبر حق موسسان حکومت اسلامی است , کسی که برای خمیر گرفتن زحمتی نکشیده، حق ندارد بگوید نان مال من است.

 

سوال ۳: اگر دارد آیا زن و مرد بگونه مساوی حق رای دارند؟ اگر چنین باشد پس موضوع نابرابری زن در امر میراث و شهادت به این تساوی حق تأثیری ندارد؟ 

جواب: گفتیم  اصلا جواز برای مردان  ندارد! چه برسد بزنان!  اما سوالی که مطرح میشود: آیا زنان مهاجر یا  زنان انصار! آنها چی؟!! آنها حق رای دارند؟

جواب : نه! در اسلام زن تابع مرد خود است ، وقتی در ازدواج بدون ولی حق نکاح ندارد، دیگر خودتان قیاس کنید. 

میدانم بمباران فرهنگی غرب، هضم این جمله را برایتان مشکل میکند، اما برای درک حقانیت اسلام نگاه کنید به کشورهای که بزنان حقوق ظاهرا مساوی دادند، نتیجه چی شد؟ فروپاشی خانواده، یا اصلا تشکیل نشدن خانواده! کمبود شدید تولید مثل!! و تنهایی مردم!! وصد درد بی درمان دیگرکه اینها در نهایت، اول بضرر زنان هست!غرب چرا جلوی مهاجرت بغرب را نمیگیرد؟؟؟!! چون نیاز به انسان دارد !والله اگر شرقیان نروند ،غربیان میایند با منت و زاری شرقیان را میبرند تا مملکت شان خالی نشود! اینها از شومی تساوی کاذب است 

سوال ۴: به همین گونه آیا هر فردی در جامعه اعم از عالم و جاهل، متقی و مفسد و . . . برای تعین رهبری و ریاست دولت و یا امر دیگری در امور اجتماعی مسلمانان حق رای مساوی دارند؟

جواب: گفتیم حق موسسان است و ظاهرا موسسان دولت اسلامی  نباید  مفسد  یا حتی جاهل باشند، زیرا اگر جاهل و مفسد میبودند که حکومت اسلامی درست نمیکردند.

البته این عیبی ندارد که سطح علمی آنها یکسان نباشد، یا تقوای آنها  متفاوت باشد، زیرا اینها قابل اندازه گیری دقیق نیست. 

سوال ۵: اگر انتخابات عام جواز شرعی نداشته باشد، مسلمانان در کشورهای شان برای تعین رهبری و حکومت چه باید کنند که متکی بر شریعت اسلامی به خصوص متکی بر نصوص (قرآن و حدیث) باشد؟ مثلاً اخوان المسلمین مصر در جریان انتخابات چه باید میکرد؟

جواب: در کشورهای اسلامی مسلمانان هرگز نمیتوانند از راه انتخابات به حکومت برسند! الجزایر جلوی چشم ماست و ترکیه شما را نفریبد، در سایه همین  حکومت اسلامی ترکیه بود که  قانون (زن در نصف مال شوهر شریک است) تصویب شد!!!!

در سایه حکومت اسلامی ترکیه، اولین هتل لختی ها در تر کیه افتتاح شد، یعنی  حتی در دوره اتاتورکی ها هتل لختی ها نبود، در سایه حکومت اسلامی ترکیه، زن صد و پنج ساله  بیمار را بجرم داشتن روسری – بدون درمان – از بیمارستان بیرون انداختند!!

 آیا این حکومت  اسلامی است؟ یا حکومتی است که دارد به ریش اسلام میخندد؟؟

اخوان مسلمین باید بعد از سرنگونی حسنی  مبارک، مستقیما حکومت را در دست میگرفتند نه اینکه با نردبان ارتش  مبارک ، میخواهد بالا بروند و خواهید دید که این نردبان را از زیر پاها یشان خواهند کشید و خواهید دید که غیر از انقلاب، (خواهندگان یک حکومت اسلامی) راه دیگری جلویشان نیست همانطور که مردم الجزایر دیدند! هان اگر نام قانون کفر را حکومت اسلامی بگذارند البته که اجازه دارند مثل ترکیه!! 

سوال ۶: برخی از اصل تغلب در تصاحب حکومت اسلامی و تعین رهبری و ریاست این حکومت بر مبنای این اصل سخن میگویند. و حدیث الملک لمن غلبه را دلیل می گریند. آیا واقعاً این یک اصل مبتنی بر شریعت اسلامی است؟ اگر چنین باشد که هرکس در جنگ و منازعه غالب شد و اقتدار خود را تثبیت کرد حق زعامت و حکومت را دارد و دیگران شرعاً ملزم به اطاعت او هستند، پس این اصل با نظریات فاشیستسی هیتلر که معتقد به تثبیت اقتدار نژاد جرمن از راه زور بود و با دیدگاه تنازع بقای داروین چه تفاوت دارد؟ 

پاسخ : بله متاسفانه عملا همینطور است که معمولا با جنگ، حکومت بدست میاید ببینید حتی آمریکایی ها هم حکومت خود را با جنگ بدست آوردند ,حتی انگلیس ها هم , و مسلمان های صدر اسلام هم چشم چرا بر واقعیت ببندیم؟

سوال ۷: آیا اصل تغلب متناقض اصل شایستگی بر مبنای تقوی و ویژگیهای دیگر نیست؟

جواب : نه نیست!! زیرا از نتایج تقوا شجاع بودن است، پس معقول نیست؛ که یک جاهل مفسد، بر یک مومن متفی حکومت کند، مگر اینکه  عیبی در کار مومن متقی باشد 

یک نکته مهم : وقتی  که هنگام وفات حضرت علی رسید، این خلیفه راشد در جواب این درخواست مردم که گفتند: (جانشینی برای خودت انتخاب کن )

فرمود:اگر الله برای شما خیر را بخواهد شما را پیرامون  بهترینتان جمع میکند ، مثل آنکه ما را  حول بهترین مان (حضرت ابوبکر ) جمع کرد! خلاصه حرف حضرت علی این بود:خلایق هرچه لایق .پس بنظرم – آمد و رفت حکومت ها –  هم تابع این قانون است، و باقی قوانین خواب و خیال است!

نویسنده: محمد باقر سجودی

مقاله پیشنهادی

راز هستی من در این جهان چیست؟!

راز هستیِ من در این جهان چیست؟! برای چه اینجا آمده‌ام؟! پس از مرگ به …