امام شافعی ۱۲۰۰ سال پیش در مورد رافضیان فرمودند: انهم اکذب النّاس = آنها دروغگوترین مردمانند ، در صحت این قول شکی نیست ولی برای آن دسته از دوستان که در این مورد تردید دارند این شبهه را نقل و نقد میکنم.
شیعه می گوید:
ابن سعد در کتاب طبقات الکبری نقل می کند:
عن سالم بن عبد الله أن عمر بن الخطاب کان یدخل یده فی دبره البعیر ویقول: إنی لخائف أن أسأل عما بک.
سالم بن عبد الله گفت: عمر دستش را در مقعد شتر داخل می کرد و می گفت : می ترسم مؤاخذه شوم که چرا به مشکلات حیوانات رسیدگی نمی کردی؟
طبقات الکبری ج۳ ص۲۸۶ ، ابن سعد ؛ دار صادر – بیروت
آیا اهل سنت در این مورد پاسخی دارند؟
پاسخ ما به شبهه ساز بی حیا:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِذَا لَمْ تَسْتَحْی فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ = چو حیا نکردی هر چه خواهی بگو» (بخاری)
و چون شیعیان هیچ بهره ای از شرم و حیا ندارند دست به چنین خیانتی زده اند و در معنی متن عربی چنان تحریفی کرده اند که حتی یهودیان نیز چنین نمی کنند. یهودیانی که خدا در مورد آنان فرموده است:
«إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ » (آل عمران) ۷۸) = «در میان آنها کسانی هستند که به هنگام خواندن کتاب ،زبان خود را چنان میگردانند که گمان کنید از کتاب است؛در حالی که از کتاب نیست! »
بحث بر سر "دبره البعیر" و خصوصاً کلمۀ "دبره" و معنای آن است و فهمیدن معنی این دو کلمه شبهۀ شبهه ساز را نیست و نابود میکند.
در فرهنگ ابجدی عربی_فارسی ، به ترجمۀ حسین مهیار شیعی چنین آمده است:
الدَّبِر- ستورى که پشت آن زخم شده باشد…… الدَّبَرَه- ج دَبَرَ و أدْبَار: زخم پشت ستور که از برخورد پالان و مانند آن پدید آید. (فرهنگ أبجدی عربی _ فارسی ، ص ۳۸۵؛ترجمۀ حسین مهیار)
شیخ محمد فاضل مسعودی شیعی در اسرار الفاطمیه می نویسد:
«الدبر ، بالتحریک : الجرح فی ظهر البعیر ، وقیل : جرح الدابه مطلقاً » = «زخم پشت شتر و گفته اند: بر زخم کل جاندارن اطلاق میشود.»
(کتاب الااسرار الفاطمیه ص ۴۹۳ _ محمد فاضل مسعودی _چاپخانۀ أمیر – قم)
یحیی بن سعید حلی می نویسد:« دبرت الدابه : أصابتها الدبره وهی القرحه »
(الجامع للشرایع ص۳۶۹ _ یحیی بن سعید الحلی _ المطبعه العلمیه – قم)
احمد فتح الله:« ( الدبره ) القرحه الجلدیه فی الحیوان »
(معجم ألفاظ الفقه الجعفری ص ۱۸۷ _ أحمد فتح الله ؛ مطابع المدوخل – الدمام)
در الکافی به تحقیق علی اکبر غفاری:« الدبره : قرحه الدابه . یقال : جمل ادبر لما فی ظهره قروح . ( النهایه )»
(الکافی، کلینی ج۴ ص ۳۶۸؛ دار الکتب الإسلامیه – طهران)
ابن ابی الحدید: الدبره ، بالتحریک : قرحه الدابه والبعیر ، وجمعها دبر ، بفتحتین .(شرح نهج البلاغه ج۲ ص ۱۳۶ _ ابن ابی الحدید ؛ دار إحیاء الکتب العربیه )
مجلسی: الدبر : الجرح الذی یکون فی ظهر البعیر ، یقال : دبر البعیر – بالکسر – والمراد هنا الجرح وصلابه الید من العمل … (بحارالانوار مجلسی ج ۳۵ ص۲۴۲)
و در لسان العرب ج۴ ص ۲۷۴ ، والنهایه ج ۲ ص ۱۹۷ ، ومجمع البحرین ج۳ ص ۲۹۹ و القاموس و … به همین معنی آمده است.
و در نهج البلاغه در خطبه ۳۹ اینچنین آمده است: «وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ الْنِّضْوِ الاْدْبَرِ ..»
و مترجمان این کتاب .. این جمله را اینگونه ترجمه کرده اند:
همانند حیوانىکه "پشتش زخم" باشد…. مکارم شیرازی
همانند اشترى که از درد ناف بنالد …. آیتی
مانند شتر لاغرو مجروح … محمد تقی جعفری
در خطبه۱۹۲ موسوم به قاصعه آمده: «فاعتبروا بحال… عاله مساکین اخوان دبر و وبر»
= عبرت گیرید .. آنان را،چون مساکین با چند "شتر پشت زخم" رها کردند..»
ابن ابی الحدید (در شرح نهج البلاغه ج۱۳ ص۱۷۴ ) در مورد کلمۀ"دبر" وارده در خطبۀ فوق میگوید: الدبر مصدر دبر البعیر ، أی عقره القتب … = زخم برپشت شتر ، یا زخم بر اثر پالان
در الکافی روایتی اینچنین موجود است: أبو علی الأشعری ، عن الحسن بن علی الکوفی ، عن العباس بن عامر ، عن عبد الله بن جبله ، عن عبد الله بن سعید قال : سأل أبو عبد الرحمن أبا عبد الله ( علیه السلام ) عن المحرم یعالج دبر الجمل… (الکافی، کلینی ج۴ ص ۳۶۷؛ دار الکتب الإسلامیه – طهران)
مترجم کتاب گزیدۀ کافی این را بدین شکل ترجمه می کند:
از ابو عبد اللَّه صادق (ع) پرسیدم: کسى که در حال احرام باشد، مىتواند "زخم شتر" را معالجه کند؟.. (گزیده کافى، ج3، ص: ۳۷۸_ مرکز انتشارات علمى و فرهنگى)
با این حساب معنی روایت مورد استناد شبهه ساز چه می شود؟؟؟
معنی این روایت را از مترجم شیعی کتاب طبقات الکبری میخوانیم:
معلى بن اسد از وهیب بن خالد، از یحیى بن سعید، از سالم بن عبد الله بن عمر نقل مى کند عمر دست بر زخم پشت شتر مى کشید و مى گفت: مى ترسم خداوند در مورد این زخم از من سؤال فرماید. (الطبقات الکبرى، ترجمه،ج ۳ ص۲۴۷ ؛ محمود مهدوى دامغانى)
بله این بود معنی واضح و صریح روایت و رسوایی و بی شرمی شبهه ساز که البته کلمۀ شرم و حیا از چنین اشخاصی گریزان هستند!
و جالب است که علمایی که سیرت حضرت عمر رضی الله عنه را نوشته اند این روایت را به عنوان کلمات قصار ایشان درج کرده اند .. زیرا حضرت عمر رضی الله عنه آنقدر متقی بودند که میترسیدند خداوند به خاطر زخم شتر او را مؤاخذه کند!…. ولی :
چشم بد اندیش که بر کنده باد … عیب نماید هنرش در نظر (سعدی)
و در پایان:
«وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره:۴۵) = و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود مىدانید کتمان نکنید»
التماس دعا